ما در مواجهه با زندگی و در تناسب با دیگر انسانها، برتری خاصی نداریم.
عنوان این یادداشت، همان «رعایت حال مردم» را معنی میدهد، اما اینکه این عنوان خاص را به میان میآورم، دلیل دارد. در عمومیت رعایت حقوق دیگران، به یک چیز توجه نمیکنیم و آن هم خصوصیات هر فرد است، همان فردی که با آن مواجه و رفتارمان در تناسب با او معنی پیدا میکند. اوقاتی که دچار « خودجدیپنداری» هستیم، گمانمان بر این است که در قیاس با یک فرد خاص، برتری داریم یا ویژگی منحصر به فردی در ما هست که در طرف مقابل نیست. پس در اینجا، جامعهی هدف، یک نفر است!
شاید یه نظر برسد وقتی اینقدر جامعهی هدف کوچک است، پس مدیریتش هم ساده است. زهی خیال باطل، چون در این جامعهی هدف، یا خواستههای روشن مواجهاید ولی در یک مراعات عمومی، میتوانید برخی مؤلفهها را فدای آرای جمعی کنید. از این رو،
همیشه مواجهه با «یک»، سختتر از روبرویی با «جمع» است.
اما این مسأله سویهی دیگری هم دارد که کار را سادهتر میکند: در مواجهه با «یک» میشود خواستههای روشن را پردازش کرد و برخورد مناسب را انتخاب کنیم.
ساده است، خود و سوی مقابلت را بشناس، بعد عمل کن، حرف بزن