در یادداشت به جنگ نخواندن برویم اولین و بلکه مهمترین دلیل نخواندنهایمان را بلد نبودن روش خواندن ذکر کردم که باعث خستگی ما از خواندن میشد. و حالا این یادداشت در تکمیل یادداشت قبلی و تبیین این نکته است که چگونگی رفتار ما، قبل، حین و پس از خواندن در میزان تأثیرگذاری مطالعهی ما نقش دارد. آداب خواندن در کنار اینکه اصولی بنیادین دارد اما روشهایی کاملن شخصی بر آن مترتب است که اگر تصمیم بر خواندن مداوم و موثر داریم باید همچون دیگر رفتارهایمان برای شناخت این رفتار هم تلاش کنیم. کسی برای خواندن نیاز به جایی ساکت دارد و دیگری بدون پخش موسیقی آرام نمیتواند کتابی دست بگیرد، چه اینکه آن را بخواند. دیگری حتمن باید روی یک مبل راحتی بنشیند تا بتواند مطالعهای لذتبخش داشته باشد و آن یکی در حال درازکش، مطالب برایش جذابتر و شیرینتر هستند. پس بخش شخصی را بعهدهی خودتان میگذارم و میروم سراغ اصولی که مطمئنن بدون رعایت آنها نه تنها به روشهای شخصی خود نمیرسید، حتا مطالعهی جذابی هم نخواهید داشت.
· مگه بیکاری؟!
برای اینکه جوابی دندانشکن در مقابل این پرسش داشته باشید، حتمن باید هدفتان از خواندن را روشن کنید. خواندن برای دانشگاه، خواندن برای ارائه، خواندن برای حفظ کردن، خواندن برای درک بهتر، خواندن برای تحقیق و شاید دهها نوع خواندن با دلایل متفاوت وجود دارد که مبتنی بر این دلایل باید ابزاری خاص فراهم کرد و میزان زمانی مشخص را در روز به آن اختصاص داد. من قبل از اینکه تصمیم به حرفهای شدن در خواندن بگیرم، این پرسش را از خودم پرسیدم: "چرا میخواهم بخوانم؟"
البته بماند که هنوز نمیدانم حرفهای هستم یا نه؟!
· بگیر بخواب، نصفه شبه!
برای من خواندن تأثیرگذار بشدت وابسته به زمان مناسب خواندن است. این زمان را خودتان باید پیدا کنید.اما در این کنکاش مهمترین مولفه، پیداکردن بهترین زمان گیرایی ذهنتان است. چه بخواهید درس بخوانید و نمره بگیرید، چه درحال خواندن یک رمان باشید، هدف ماندگاری مطالب در ضمیر ناخودآگاه است. چه این مطالب در روز امتحان به دادتان برسد! چه در طول و عرض زندگیتان. من برای پیدا کردن این زمان، آنرا بوجود میآورم. کافی است به هیچ چیز بجز آنچه میخواهم بخوانم فکر نکنم. چند دقیقهای سکوت و بعد به این فکر میکنم که فلان مشکل و بهمان دردسر، بدون داشتن آگاهی حل نخواهند شد. این آگاهی اگر قبل از وقوع و بروز مشکل باشد، بهتر عمل خواهد کرد.
· لنگه جوراب من کو؟!
نظم و ترتیب در در برنامهای که بقصد سازماندهی تنظیم میشود، پایه و اساس است. پس مطالعه و خواندن هم اگر قرار است ذهن و اندیشهی ما را سازماندهی کند، باید دارای روالی مرتب باشد. پس از پیداکردن بهترین زمان گیرایی ذهنی، باید مثل ناموس مراقبش باشیم! مبادا چشم تنبلی به آن بیافتد. ابتدا میتوان بازههای زمانی کوچکی را برنامهریزی کرد، اما همین که به زمانبندیهای کوچک مقید بمانید، باعث میشود تمایلتان به گسترش این بازهها بیشتر شود.چون انگارهی نظم در ذهن شما باعث ایجاد اعتماد بنفس و افزایش حس رضایت شخصی شده، شما را وامیدارد تا مرتبن آن را تکرار کنید.
· پاشو جمع کن از این وسط.
و در نهایت محلی مناسب برای خواندن که کسی به خودش اجازه ندهد مزاحم شما شود. منظورم از محل به هیچ عنوان محدودهای محصور نیست. وقتی در خواندن جدی باشید، این جدیت در چهرهی شما کاملن مشخص است. ذهن، چشم و گوش شما وقتی درگیر متن شد، خودش به زبان میآید که: "کسی مزاحم من نشود.من مشغول کار مهمی هستم." این است که شما حتا در میان یک ترافیک سرسامآور هم میتوانید بخوانید. خود را محدود به مکان نکنید، مکان را محدود به خود کنید. مکان را مجبور به پذیرش خود کنید. خودی که کتاب در دست، مشغول خواندن است.
www.ahmadrezasoleymani.blogfa.com
@ahmadreza_sol