Solid snake
Solid snake
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

از دست دادن

از دست دادن، به معنای واقعی کلمه. از دست دادن همیشه به مرگ انسان‌ها اشاره ندارد، ما در چندین سال گذشته مدل جدید را تجربه کرده‌ایم. مهاجرت، بخشی جدایی ناپذیر از زندگی هر فرد مقیم ایران بوده و هست. اما من، شخص من، همیشه در مقام ناظر از دست دادن آدم‌های عزیز زندگیم بوده‌ام. ماه‌ها پروسه‌ی شروع مهاجرت تا شب آخری که در تهران قدم زدیم یا رانندگی کردیم و برای تمام خاطرات گذشته، حال حاضر و خاطرات مشترکی که در آینده رقم نخواهند خورد اشک ریختیم را دیدم و لمس کردم. از ٍRadiohead هایی که توی مدرس جنوب گوش دادیم تا شهرام شب‌پره‌هایی که از سر مسخره بازی وسط ترافیک پلی کردیم، از کافه‌ها و قهوه‌ها و استرس‌هایی که از سخنرانی ترامپ و ترس از سایه‌ی شوم جنگ با هم تجربه کردیم گذر کردم، تا الان در این لحظه به شما بگویم سخت است قربان، دل کندن از رفقا به قدری سخت است که هر بار تکه‌ای از روحت را به آنها هدیه می‌دهی تا با خود ببرند و یکهو به خودت می‌ایی و می بینی تو گویی بیست اندی جان‌پیج در سراسر جهان داری، با این تفاوت که هر لحظه ممکن است از غم نبودن‌ها، سیگار نکشیدن‌ها، قهوه‌نخوردن‌ها، مست نکردن‌ها بمیری و تکه‌های روحت، هیچ کمکی به ماندن در این سرزمین شوم نمی‌کند.

امروز صبح، با تلخ‌ترین و شاد‌ترین خبر جهان برایم شروع شد، عزیزانم، برای رفتن آماده می‌شدند. و من باز هم خاطراتی تلخ از تمامی آدم‌هایی که با شتاب تمام طی ۵ سال گذشته از دست داده‌ام، افتادم. با شوخی می‌گفتم ایشالا تا آخر امسال برسم به بالا ۲۵ نفر مهاجر. درد داشت نه؟ رکوردم از دست دادن ۶ نفر در طی یک سال بوده. گاهی با خنده به دور و اطرافیان نهیب می‌زنم 'شما تو هر کشوری تقریبا اسم ببری من یکی از دوستام هست و می شمارم':

آمریکا ۳ تا، کانادا ۲تا، فرانسه ۲تا، انگلیس ۲تا، نروژ یکی، ایتالیا ۲ تا و همینطوری تمام اتحادیه‌ی اروپا و خاور دور و نزدیک تا همین بیخ گوش خودمان، ترکیه. اما رفتن تازه آغاز ماجراست، من و کسانی که مهاجرت اطرافیان را تجربه کرده‌اند خوب می دادنند که ارتباط کم و کم و کم رنگ می‌شود تا زمانی که حرف مشترک آنچنانی باقی‌ نمی‌ماند. تو از وضعیت داخل گله داری و وضعیت داخل برای او، تبدیل به شکنجه‌ای خواهد شد که فرار را بر قرارش ترجیح می‌دهد. دیگر مشکلات و درگیری‌های روزمره تو و او (‌آنها) هیچ موضوعیتی برای صحبت کردن ندارد، این گله کردن نیست، واقعیتی تلخ است که بر سر رفاقت‌ها از فاصله‌ی دور می‌آید. دوست داشتن ما سر جای خود خواهد بود، اما جهان‌هایی که در آن زندگی می کنیم تفاوتی عظیم خواهند کرد.

دوستان من، خوشحالی‌ام برای شما وصف ناپذیر است، اما دروغ نگویم از نبودنتان دلگیر خواهم شد. هرکجای این پهنه‌ی هستی هستید، شاد باشید.


قربان شما، ناظر همیشگی نبودن‌ها.

رفتنرفقاتهرانخارجمهاجرت
نه نویسندم، نه بلدم درست بنویسم. هرچی ام می نویسم دروغه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید