fatemeh ghasemi·۸ روز پیشدر صفحه چتی که نیست.پاره پارهم. خسته و دردمندم. قاصدکیم که با نوازشی به باد میرود. روحم را به دست باد سپردهام. دلبسته بر بادم. بر باد رفتهام. دریای بیم…
زاده خورشید·۸ روز پیشرهاییدر هفته ای که گذشت عزیزی رو از دست دادم. کسی که مثل برادر نداشتم دوستش داشتم. یک هفته میگذره و من نمیدونم چی به چیه. حال خوبی ندارم. ولی دا…
حَنآ·۲ ماه پیشماه نوماه نو را بیشتر از ماهِ کامل دوست داشتید. به عقیده تان ظریف تر و دلبرتر بود. البته که او برایتان همیشه همان یار محبوبی محسوب میشد که نیمه ش…
حدیث ذوالفقاری·۲ ماه پیشرفتنرفتنت، هولناکترین فعل صرف شده بود. به اندازه تصمیم به اتمام عظیم بود و به اندازه برنگشتنها، سوزاننده. ای از دست رفته و هرگز برنگشته، بگذا…
سینا جوادی·۳ ماه پیشبرای رفتن...رابطه ملازمش فروپاشی شده است. همه چیز سخت در حال تمام شدن است و شمعی روشن کردهای و چاقویی را میبینی که در حال تمام کردن است اما میگذاری…
م. ایهام·۴ ماه پیشɴʀsᴏᴘ3B, RABTچه رفتنها که میارزد به بودنهای پوشالیسیمین بهبهانی. واقعا بعضی از رفتنها می ارزن به بودنهای پوچخالی، به بودنهایی که اصلا احساس ند…