نمی دونم راجبه این موضوع صبت کردم یا نه اما بدی نیست که دوباره بنویسمش. ۱ ماه پیش گوشیم مشکل پیدا کرد و دیگه نمی تونستم ازش استفاده کنم. اون قدیما هم به دلیل اینکه مقادیری نوب بودم مجبور شدم اپل آیدیم رو یه بازه زمانی عوض کنم. پس تا اینجا ما دو تا اپل آیدی شبیه به هم داریم و یه گوشی خراب. بعد اینکه گوشی خراب شد تا بفهمم چشه و چی کارش باید بکنم یه گوشی اندروییدی داشتم و بدون نیاز به اپل آیدی کار می کردم. بعد از یه مدتی گوشی اندرویدی رو دادم و یه آیفون ۵ گرفتم تا گوشی خودم درست بشه. طبق عادت همیشگی گوشی رو که روشن کردم رفتم توی ستینگ تا اپل آیدی و بک آپ واتس اپ و همه ی اینارو دوباره نصب کنم. وقتی داشتم اپل آیدی رو وارد می کردم به صورت ناخودآگاه رفتم آیدی همیشگیم رو وارد کردم اما حواسم نبود که به جای جیمیل باید اوتلوکم رو وارد کنم. اپل آیدی قدیمی رو زدم و رفتم تو. بک اپ واتس اپم رو ریستور کردم و منتظر بودم که بیاد بالا که برم به یکی از دوستام تکست بدم و یه موضوعی خیلی خیلی مهمی رو بهش بگم. واتس اپم که باز شد ، دیدم اولین تکست از یه آدم قدیمیه. تپش قلبم چسبید به سقف، استرس گرفته بودم. آخرین تکست : من رسیدم فرودگاه عزیزم، بود. همینطوری که دست و پام داشت مثل چی میلرزید چتارو باز کردم و دیدم تاریخش مال سال ۲۰۱۵ ئه! ۴ سالی پیش، روزایی که به سختی تمام فراموش کرده بودم. هیچ چیزی نمی تونست مقاومتم در مورد باز کردن تمامی عکسایی که توی اون چن سال رد و بدل شده رو بشکنه. با این که می دونستم اشتباه ترین انتخاب زندگیم رو دارم می کنم، عکسارو باز کردم. سرم گیج می رفت، مسافرت ارمنستان، یونان، آلمان، چک و .... تمام جاهایی که رفته بود رو واسم عکس فرستاده بود. از مستیاشون، از اون عروسی که لب پرتگاه بود و تقریبا هر لحظهی مسافرتش رو انگار اونجا بودم. باورم نمی شد یه بک آپ ساده بتونه همچین بلایی سرم بیاره پرتم کرد تو خاطراتی که با همه ی وجود تلاش کرده بودم فراموششون کنم و با سختی زیاد بالاخره موفق شده بودم. اما کمپانی دوست داشتنی اپل با این سیستم آیکلادش جوری دهن منو به مدت ۳ ماه سرویس کرد که دیگه مطمئنم از هیچ چتی توی زندگیم بک آپ نمی گیرم.