سلام خدمت همراهان عزیز...
در این پست میخواهم در مورد معروف ترین و پرتکرار ترین سوال های مصاحبه منابع انسانی (HR Interview) که معمولا بعد از مصاحبه فنی انجام میشه، بپردازم. به این صورت که سوال رو مطرح میکنم، بعد هدف مصاحبه کننده از بیان این سوال رو میگم و در نهایت بهترین بازتابی که می تونین نسبت به این سوال داشته باشین رو عرض میکنم. لازم به ذکر است تمام این سوالات از منابع معتبر جمع آوری شده و در نهایت بهترین جواب ها رو پیوست کردم. (Copy&Paste)
چرا این سوال را میپرسند؟ مصاحبهگر به دنبال نکات منفی و چراغ قرمزهایی است که معامله را به هم میزنند، از جمله مواردی چون ناتوانی در همکاری خوب با همکاران یا ناتوانی در انجام کار در موعد مقرر. تیلور میگوید، «هر شغلی الزامات خاص خود را دارد، پس پاسخهایتان باید بیانگر تواناییهای مربوط به آن شغل باشد و در نقاط ضعفتان هم باید روزنهی امیدی دیده شود؛ حداقل باید وانمود کنید که خصوصیات منفی بهخاطر اقدامات مثبتی که اتخاذ کردهاید، کاهش یافتهاند.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ امکان دارد با پرداختن به نقاط مثبت و منفی خود به نوعی خودزنی دچار شوید. مطرح کردن نقاط ضعفتان اگر نهایتا به جنبههای مثبتی ختم نشود، آسیبزا خواهد بود. ممکن است تواناییهایتان با مجموعهی مهارتها یا سبک کاری موردنیاز برای موقعیت شغلی جور نباشد، پس بهتر است از قبل خود را آمادهی این سوال کنید وگرنه باید با خطرِ پا گذاشتن به میدان مین روبهرو شوید.
پاسخ مناسب چیست؟ مدیران استخدامی میخواهند اطمینان یابند که استعدادها و تواناییهایتان دارایی مستقیمی برای موقعیت شغلی خواهند بود و هیچکدام از ضعفها به توانایی کاریتان آسیب نخواهد زد. تیلور میگوید: «آنها همچنین میخواهند ببینند که توانایی خودارزیابی با درایت و اعتماد به نفس را داشته باشید.»
چرا این سوال را میپرسند؟ مصاحبهگران این سوال را مطرح میکنند چون میخواهند بدانند چه موضوعی بیشترین انگیزه را برای کار به شما میدهد، چقدر در مورد آنها تحقیق کردهاید و چقدر این کار را دوست دارید.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ تیلور میگوید: «قطعا دلایل متعددی وجود دارد که به کار کردن در شرکتی علاقهمند باشید، اما اینکه چطور آنها را اولویتبندی کنید مطالب بسیاری را در مورد شما روشن میسازد.»
شاید با خود فکر کنید: «شرکت قبلی بهاندازهی ارزشم حقوق نمیگرفتم» یا «در حال حاضر رئیس بداخلاقی دارم» یا «همهچیز برایم علیالسویه است، ولی مسیر رفتوبرگشت در اینجا خیلی کوتاه و راحتتر است» که البته هیچکدام از اینها شما را پیش چشم مدیران استخدامی عزیز نمیسازد. بهعلاوه، شما به این طریق در مورد میزان علاقهیتان نسبت به موقعیت شغلی موردنظرتان نیز مورد سنجش قرار میگیرید.
پاسخ مناسب چیست؟ مدیران استخدامی میخواهند ببینند که شما وقت گذاشتهاید و در مورد شرکت تحقیق کردهاید و از صنعت آنها سردرمیآورید یا نه. آنها همچنین میخواهند بدانند که شما واقعا این شغل (و نه فقط هر شغلی که بشود) را میخواهید؛ قابلیت انجام هر کاری را دارید؛ باانرژی هستید؛ میتوانید مشارکت ارزشمندی داشته باشید؛ رسالت و اهداف آنها را میفهمید و مایل هستید که بخشی از آن باشید یا نه.
یکی دیگر از اثرگذارترین سؤالات روانشناسی در مصاحبه استخدامی این است که در سه سال آینده خود را در کجا و در چه جایگاهی میبینید؟ آیا تا به حال به این موضوع دقیق اندیشیدهاید؟
هدف سؤال: این سؤال را معمولا از کسانی میپرسند که مبتدی و تازه کار هستند. هدف از طرح این سؤال بررسی دو نکته است. اول اینکه بلند پروازی شما را بسنجند و دوم اینکه ببینند آیا با مفهوم دقیق پیشرفت کردن آشنا هستید یا نه.
پاسخ مناسب: اما جواب هوشمندانهی شما چه خواهد بود؟ به جای اینکه برگردید به دوران ابتدایی و بگویید «میخواهم خلبان شوم» یا «رئیس اداره شوم» بهتر است از سیاست دیگری استفاده کنید. اگر مثلا دنبال یک شغل مدیریتی هستید، بگردید دنبال ویژگیهای آن سِمَت که هم اکنون در آنها چندان قوی نیستید، اما انگیزهی زیادی دارید تا به صورت آهسته و پیوسته تقویتشان کنید.
مثلا اگر در حوزهی فناوری کار میکنید میتوانید با تأکید بر افزایش مهارتهایتان تصویری از آینده را برای مصاحبهکننده ترسیم کنید.
چرا این سوال را میپرسند؟ مدیران استخدامی میخواهند بفهمند آیا اولویتهایتان در جایگاه درستی قرار دارد یا نه: شغل فعلی در جایگاه اول، مصاحبهها در جایگاه دوم. تیلور میگوید: «آنها میدانند عاداتی که اکنون از خود بروز میدهید، گویای میزان درستی و صداقتتان است و اینکه شما نسبت به شغلتان در شرکتشان، حین جستجوی شغلی بعدیتان چه رفتاری از خود نشان خواهید داد. آنها همچنین میخواهند بدانند که در موقعیتهای ناراحتکنندهای که نمیتوانید به رئیستان حقیقت را بگویید، چطور میتوانید شرایط را مدیریت کنید. پاسخ ایدهآل این است که بگویید مصاحبه شغلی را در زمان استراحت بین ساعات کاری انجام میدهید.
نکتهی فریبندهی آن چیست؟ این سوال به طور ضمنی میگوید: «چطور بدون اطلاع رئیستان دنبال شغل دیگری میگردید؟» برای اغلب متقاضیان شغلیِ مشغول بهکار، دروغگویی راجع به اینکه به کجا میروند، امری ناراحتکننده است. بههمین خاطر، آنها از این بابت سردرگم هستند و رفتارشان نسبت به این موضوع مانند دیگر مسائل شخصیای است که در اوقات شخصی خودشان انجام میدهند.
پاسخ مناسب چیست؟ رفتار خردمندانه ایجاب میکند که توضیح دهید همیشه شغل خود را در اولویت قرار میدهید و مصاحبههای خود را قبل یا بعد از کار، در وقت ناهار و پایان هفته یا در صورتی که اشکالی نداشته باشد، در زمان مرخصی زمانبندی میکنید. اگر چنین سوال کنایهآمیزی مطرح شود که «رئیستان فکر میکند که الان کجایید؟»، پاسخ مبهمی بدهید. نگویید «بهخاطر بیماری مرخصی گرفتم». بهجای آن تیلور پیشنهاد میکند چنین جملهای را بگویید: «رئیسم درک میکند که من زمان استراحت، مرخصی و اوقات شخصی مشخصی دارم. او شخصی نیست که بخواهد وارد جزئیات شود. رئیسم بیشتر به نتایج کارم توجه میکند.»
هدف سؤال: در واقع مسئول گزینش این سؤال را برای آن میپرسد تا بفهمد چه چیزهایی به شما انگیزه میدهد، و اینکه جوهره و به عبارتی جُربزهی کاری شما را بسنجد. پاسخهای شما بینشی در مورد اولویتهای شما به آنها میبخشد: آیا انگیزهی شما حقوق بالاست؟ آیا میخواهید به چالش کشیده شوید؟ آیا میخواهید مهارتهای جدیدی یاد بگیرید؟ یا شاید هم مصاحبهگر درواقع دارد میپرسد «آیا شما رویکرد شخصیتر و فردگرایانه نسبت به موفقیت دارید؟»
نکتهی فریبندهی سؤال: این سوال همان میدان مین است. چراکه «موفقیت» امری کاملا ذهنی، شخصی و نسبی است و حتی پاسخی منطقی نیز میتواند بد تعبیر شود. به گفتهی تیلور: «تفاوتی جزئی میان جاهطلب به نظر رسیدن و چشم داشتن به میز مدیریت وجود دارد. چون شما بههرحال واقعا دوست دارید پیشرفت کنید و در محل کارتان تأثیرگذار باشید.»
پاسخ مناسب: وقتی سؤالات موجود، کلی هستند و پتانسیل بالایی برای تبدیل به نوعی «بازجویی ناملموس» دارند، بهتر است پاسخهای خود را تا حد امکان غیرقابل اعتراض نگه دارید. بسته به مطالبی که در شرح شغلی و گفتوگوی خود متوجه شدهاید موفقیت را به گونهای تعریف کنید که با کارفرمای آیندهتان ارتباط پیدا کند.
در واقع هدف از طرح این سوال، ارزیابی علاقه شما به سازمان و شغل درخواستیتان است. فراموش نکنید که این مصاحبه شغلی تا زمانی که از در آن شرکت بیرون نرفته اید، تمام نشده است! بنابراین هیچوقت نگویید؛ «نه». این سوال آخر میتواند بهترین فرصت برای برطرف کردن تردیدهای احتمالی باشد؛ اگر جایی پاسخ مناسبی ندادید و بعد متوجه اشتباه خود شدید، سعی کنید خیلی نامحسوس سوال را ببرید به سمتی که بتوانید منظور اصلی خود را برسانید. یکی از بهترین سوالاتی که میتوانید بپرسید، این است که: «راستی خودتان از چه چیز شرکت بیشتر خوشتان میآید؟».
مهم ترین هدف کمپانی در سال چیست و من در دستیابی به آن چه نقشی دارم؟
در 90 روز آینده چه انتظاراتی از من دارید؟
این سوال توانایی تصمیمگیری شما را محک خواهد زد. هرگز نگویید «من هیچوقت با سیاستهای سازمان مشکلی پیدا نخواهم کرد!» چرا که حتی مطیعترین کارمندان نیزاین حرف را نمیزنند! ضمنا این پاسخ شما را فردی بیفکر نشان میدهد که هر نتیجه و تصمیمی در کار را خواهید پذیرفت. درست است که سازمانها میخواهند افرادی که تابع قوانینشان هستند را استخدام کنند؛ اما بدشان هم نمیآید کارمندی داشته باشند که اهل تجزیه و تحلیل و ارائه طرحهای جدید باشد.
از آنجایی که فرد نمی تواند خود را با متقاضیان دیگری که نمی شناسند مقایسه کند شروع به بیان مسائلی در مورد اشتیاق، تعهد و امیال خود می کند که در واقع می توان آن را دست و پا زدن برای تصدی آن شغل به حساب آورد.
در این حالت بسیاری از کارفرماها دست به سینه منتظر نشسته و با زبان بی زبانی از متقاضی می خواهند آنها را متقاعد کند، در صورتی که درچنین شرایطی اطلاعات واقعی به دست نخواهند آورد.
بنابرین بهتر است سوال بالا را اینگونه مطرح کنید: به نظرت درباره چه چیزی صحبت نکرده ایم که دانستن آن لازم است؟ یا اگر می توانستی یکی از سوالات را به گونه دیگر پاسخ دهی چه می گفتی؟
به ندرت پیش می آید که متقاضیان از نتیجه مصاحبه استخدامی کاملا راضی باشند، چرا که ممکن است روال آن بر اساس انتظارات آنها پیش نرفته باشد، یا مصاحبه کننده روی یک جنبه از توانایی آنها تمرکز کرده و موارد کلیدی دیگر را نادیده گرفته باشد. حتی ممکن است مصاحبه را در حالی که مضطرب وعصبی بوده اند شروع کرده اند و حالا که به جو عادت کرده اند بخواهند سوالات را به گونه دیگری پاسخ دهند.
برای پاسخ به این سوال سه نکته را فراموش نکنید: ارتباط، ارتباط، ارتباط. با این حال نباید جواب را از خودتان سرهم کنید.
بدین منظور از مهندسی معکوس استفاده کرده و ویژگی های مشابه میان شغلی که برای آن مصاحبه می کنید و کار رویایی را شناسایی کرده و برای توصیف شغل جدید از آنها استفاده کنید. کارفرما انتظار ندارد شما تا ابد برای او کار کنید بنابرین از بیان اینکه ممکن است روزی به کمپانی دیگر رفته یا حتی کسب و کار خودتان را راه اندازید، هراس نداشته باشید.
من از این سوال متنفرم و آن را بیهوده می دانم اما یک بار پس از طرح آن جواب جالبی دریافت کردم: به نظرم از نظر دیگران فرد سخت کوشی هستم و آن چه که می خواهم را به دست می آورم. اگر بگویم کاری را انجام می دهم، اینکار را می کنم. اگر به کسی قول دهم که کمکش می کنم اینکار را خواهم کرد. مطمئن نیستم که همه از من خوششان بیاید اما همه می دانند که می توانند روی حرف من حساب کنند.
از این بهتر نمی شود به این سوال پاسخ داد.
در حالت عادی کارفرما باید جدولی از برنامه ها و انتظارات داشته و به این سوال پاسخ دهد. اما اگر به عنوان یک متقاضی این سوال از شما پرسیده شد، برای پاسخ دادن از چارچوب عمومی زیر استفاده کنید:
برای تعیین چگونگی ایجاد ارزش توسط شغل به سختی کار خواهید کرد، خودتان را سرگرم حاشیه نکرده و کارهایی را که باید انجام می دهید.
چگونگی ارائه خدمات به طرف های مقابل از جمله رییس، کارکنان زیر دست، همکاران، مشتریان، تامین کنندگان و فروشندگان را یاد خواهید گرفت.
روی آنچه که تخصص دارید تمرکز می کنید – شما به خاطر مهارت هایتان استخدام شده اید، بنابرین این توانایی ها را برای دستیابی به بهترین نتیجه به کار خواهید گرفت.
با تزریق اشتیاق، تمرکز، حس تعهد و کار تیمی به کارکنان و مشتریان، به بهبود مجموعه کمک خواهید کرد.
تنها کافی است چارچوب فوق را متناسب با شغل مورد نظر تنظیم کنید.
این سوال بسیار سختی است. شاید بخواهید صادق و روراست باشید اما بسیاری از شرکت ها پاسخ این سوال را مبنایی برای تعیین حقوق شما قرار می دهند.
برای جواب دادن بهتر است از روش Liz Ryan استفاده کرده و بگویید: من روی مشاغلی با دستمزد تقریبی x تومان تمرکز کرده ام، آیا حقوق در نظر گرفته شده در این محدوده قرار دارد؟ (البته قبل از مصاحبه باید از حقوق شغل اطلاع داشته باشید اما این راهکار نیز بسیار مفید است).
اگر مصاحبه کننده شما را برای پاسخ دقیق تحت فشار قرار داد باید خودتان در این باره تصمیم گیری کنید. در نهایت جواب شما چندان اهمیتی ندارد چرا که اگر حقوق مطابق میل شما نباشد آن را نمی پذیرید.