ویرگول
ورودثبت نام
soroush babaei
soroush babaei
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

عنوان

اینجا نوشته هرچی دوست داری بنویس... خب این اولین نوشته ی من تو این سایته! همم کی اهمیت میده؟
قبل از نوشتن بهتره فکر کنم که چرا دارم مینویسم اصلا!
خونه ی کناریمون صدای دست زدن و شادی تولد میاد. همیشه این صحنه واسم دلگیر بوده . شما هم؟!
ولی دلگیر تر از اون بودن در جمع هایی نظیر تولد و جشن و غیره بوده! من همیشه از دیدن صحنه های زندگی بیشتر لذت بردم تا تجربه شون!
از صدای جشن به جای بودن توش .
از دیدن دست حلقه شده ی دوتا عاشق به جای بودن دستم تو دست معشوقم.
از دیدن دود سیگار آدما تا تجربه ی سیگار کشیدن!
انگار باید خودمو آدمی معرفی کنم که به جای زندگی کردن دوست داره فقط تماشا کنه!
توی تلگرام با یه رباتی آشنا شدم که میشد توش با آدمای رندوم حرف زد. یه شب نشستم و از تک تکشون یک سوال پرسیدم. \\چرا خودکشی نمیکنی؟!\\
یه عده ی زیادیشون بدون جواب قطع کردن مکالمه رو . یه عده ی دیگه فحش دادن ولی اونایی که جواب دادن اکثرشون میگفتن بخاطر خونوادمون!‌
و من ادامه دادم . \\فکر نمیکنی برای علت وجودت حداقل باید یک دلیل شخصی داشته باشی؟ ناراحت شدن کسی که دوستمون داره صرفا نمیتونه دلیل محکم واسه ادامه ی یک وجود بی معنا باشه!\\

جوابی که خودم برداشت کردم از حرفاشون بیشتر از خونواده ترس از خودکشی بود! شاید ما آدما از قضاوت شدن بعد از مرگ هم میترسیم! مثلا شما فکر کن لعن و نفرینت به جسد هیتلر و استالین تاثیر متفاوتی نسبت به درود فرستادن به جسد گاندی داره!

بنظرم هرچقدر که کتاب و موسیقی رایگان که تو اینترنت ریخته کتاب و موسیقی بازای بهتری رو درست نکرد اینستاگرام و تلگرام و فیس بوک هم آدما رو کمتر تنها نکرد!!

باید برگردم به سوال اولم! منم برای همینه که اینجام. برای همینه که توی اون ربات تلگرامی بودم! من تنهام بهتره بگم ما تنهاییم که نتونستیم این تنهایی رو تاب بیاریم!
من هم حاصل همین دیالکتیکی هستم که اتفاق نیفتاد ! میل شدید به تنهایی و تاب نیاوردنش !
هر چقدر که نسبت به آدم هایی که دنبال دیده شدن هستن احساس انزجار میکنم ولی خودم هم بدون دیده شدن نتونستم دووم بیارم! شاید مینویسم که کسی ببینه و این نوشته رو لایک کنه و من با دیدن نوتفیکیشن ویرگول چند ثانیه کمتر احساس تنهایی کنم!


تنهاییهویتشادیخودکشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید