بسم الله الرحمن الرحیم
تابهحال عبارت «طراحی همدلآنه» را شنیدهاید؟ هدف از این نوع طراحی، آمادهسازی محصولی است که بهدرد زندگی کاربر بخورد. در این نوع طراحی، اطلاعات مفید دربارۀ نیازهای کاربر در تجربۀ زیست مشترک بهدست میآید: تجربهای هیجانانگیز که محققان از طریق مشاهدۀ زندگی روزمرۀ کاربران، نیازهای آنان را شناسایی میکنند و اطلاعات بهدستآمده را در طراحی محصول بهکار میگیرند. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح و مطالعه دربارۀ نمونههای آن، این مطلب را بخوانید.
قسمت اول بیان مفهوم و جمع آوری داده
روند تغییرات توسعۀ محصول را که دنبال کنیم، الگوهای متنوعی را در طول زمان مییابیم؛ از الگوهایی که بر تأثیر عوامل بیرونی مانند بازار بر طراحی محصول تکیه داشتند تا الگوهایی که بر تأثیر عوامل درونی سازمان مانند فناوری بر طراحی محصول تکیه داشتند. اما در دنیای امروز عبارت طراحی همدلآنه عبارتی است که هدف آن طراحی محصولی است که بهدرد زندگی کاربر بخورد و این هدف از طریق تجربۀ زیست مشترک بهدست میآید.
صحبت از اینکه بهسمت طراحی همدلآنه حرکت کنیم و کارکنان را برای این کار تشویق کنیم، بسیار ساده است؛ اما شگردهای عملیاتی پیادهسازی این سبک طراحی پیچیده است و فرایند زمانبری است.
در این مقاله سعی میکنم برداشتی از مقالۀ A Process for Empathetic Product Design در مجلۀ هاروارد بیزینس ریویو را با شما بهاشتراک بگذارم.
نویسندۀ این مقاله آقای جون کولکو است که خودش یک مؤسسۀ طراحی در اتریش دارد و کتابهای گوناگونی در زمینۀ طراحی تألیف کرده است. یکی از این کتابها با عنوان well designed در انتشارات دانشگاه هاروارد چاپ شده است و از کتابهای مطرح در زمینۀ استفاده از تفکر طراحی در طراحی محصول است.
جون کولکو اشاره میکند زمانی که داشتند استارتاپی به اسم MyEdu در حوزۀ تسهیل فرایند اشتغال دانشجویان راهاندازی میکردند، هدفشان این بوده که بتوانند دانشجویان را توانمند کنند که قابلیت آکادمیک خود را نمایش دهند و سپس جذب بازار کار شوند.
شرکت MyEdu بهدنبال پُر کردن این خلأ است که دانشجویان جویای کار چگونه به بازار کار متصل شوند، دانشجویان با فرضیههایی که در ذهن دارند، رزومههایی ایجاد میکنند و برای کارفرمایان ارسال میکنند؛ ولی اینکه این کار چقدر فایده دارد، مشخص نیست. این شرکت برای ارزیابی این رفتار از جانب دانشجویان و کارفرمایان تحقیقی رفتاری را شروع کرد.
برای درک بهتر نیازهای کارفرمایان و دانشجویان یک تحقیق کیفی رفتاری برای ایجاد تجربۀ زیستۀ مشترک با ایشان شروع شد. نکتۀ مهم در این نوع از تحقیقهای کیفی توجه به این است که مشارکتکنندگان چه میکنند، نه اینکه مشارکتکنندگان چه میگویند.
در طول فرایند تحقیق ساعتهای زیادی با دانشجویان در خوابگاه دانشجویی صرف شد و حالات آنها در انجام تکالیف، تماشای تلویزیون و ثبتنام کلاسها مشاهده شد. در طول این تحقیق هدف اصلی شناخت مخاطب بود، نه حل مشکلاتی که در انجام کارهای روزانه با آن مواجه میشدند. هدف رسیدن به درک شهودی مناسبی از زندگی دانشجویان بود.
همین کار برای کارفرمایان هم انجام گرفت؛ بدین ترتیب که کارفرمایان در مصاحبه و فرایند جذب نیرو مورد مشاهده قرار گرفتند.
ممکن است به این تحقیق ایراد گرفته شود که مشاهدۀ چند ساعت محدود از زندگی چگونه ممکن است تجربۀ زیستۀ شایستۀ اتکایی برای گروهی از افراد ایجاد کند؛ ولی نکتهای که در این تحقیق دنبال شده است، این است که این تحقیق از جنس تحقیق استاد/شاگرد طراحی شده است. به این معنی که دانشجو که استادِ دانشجو بودن است، به محقق که طالبِ دانشجو بودن است، یاد میدهد که چگونه دانشجو باشد و این مشاهده از جنس مشاهدۀ شاگرد به استاد است که همراه با یادگیری است.
بعد از انجام این تحقیق فرایند یادداشتکردن یافتههای تحقیق شروع شد. بدین ترتیب که فیلم و صدای جمعآوریشده را پخش کردند، متوقف کردند، یادداشت کردند و دوباره همین چرخه تکرار میشد تا تمام یافتهها بهطور کامل یادداشت شد.
محقق اشاره میکند در طول این فرایند آنقدر به مخاطبان نزدیک شده بوده که میتوانسته از زوایای دید آنها به مسائلشان نگاه کند و حتی بعد از سالها میتواند شهود و کانالهای تحلیل آنها را بهیاد آورد.
بعد از یادداشتبرداری کامل از تحقیقات، کار چکیدهسازی مطالب جمعآوریشده روی استیکینوت شروع شد؛ بدین ترتیب هزاران تکهکاغذ متناسب با افراد مختلف تولید شد و در انتهای این مرحله نکتههای یادداشتشدۀ روی استیکینوتها روی دیوار اتاقی که بهعنوان اتاق جنگ در نظر گرفته شده بود، چسبانده شد.
نکتۀ درخور توجه این است که در این تحقیق کیفی، ورودی تحقیق پروفایل افراد مختلفی بود که در تحقیق تحتنظر بودند و خروجی خام تحقیق هم همین نکتههای نوشته روی استیکینوتها بود.
در قسمت دوم تحقیق فرایند دستهبندی، تحلیل و استفاده از این تحقیق در فرایند طراحی و توسعۀ محصول توضیح داده خواهد شد.