Steady
Steady
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

3 - 3 - مسائل مطروحه - سه

High hopes - August 2017 - rasht
High hopes - August 2017 - rasht

تحمل هر صدایی برایم غیرقابل تحمل شده است. هفته اي از درمانِ سخت ذات الريه ام مي گذرد و دارو ها تنها ضعف بدنم را تشديد كرده اند. روز ها را در گيجي و منگي مي گذرانم. اما من خوشحالم، چرا كه چرك و عفونت شنوايي ام را ضايع كرده است. آرزو مي كنم كه اين منوال به كري مطلق دچارم كند.

من نوازنده ام. نواختن برای من گفت و گویی پربار با خویش است که مرا از حرف زدن با دیگران عفو مي كند و خب حتماً حضورتان هست، اگر حرف نزنيد لازم نيست كه به جواب هاي بي ربط و مسخره ديگران هم گوش کنید و آهسته آهسته دیگر کسی کاری به کارتان ندارد، چه چیزی از این بهتر!؟

اما ممكن است برايتان اين سوال پيش آمده باشد كه يك نوازنده چطور مي تواند آرزوي كر شدن كند. بايد خدمت سروران خودم عرض كنم كه زماني برای من فرا رسيد كه نواختن آزاردهنده و خسته كننده تر از هر چیز شده بود مثل وقتی که حال خوشی نداری و ساعت ها را صرف آمد و شدِ چهره های بی روح و فرسوده ی تلویزیون می کنی. نغمه های بیغش و خالصانه ام حال، تزویرگرانه به گروهانِ واژه های همیشه شوم و سراپا دروغ می پیوستند. آن صالحانِ بدیع العصیان برخلافِ گذشته، از بیان سرِّ درونیِ من سر باز می زدند و کلامی را می سرودند که هیچ معنایی نداشت. خزانه ی درونم تهی شده بود و هیچ ها به گفت و گو با یکدیگر نشسته بودند. هيچ مصاحبتی چنین به بطلان نمی رفت. زوالِ اندیشه بزرگترین دردی بود که تا به حال دامش را بر سد راه من گسترده بود. آن جا که امید هست، طیرِ خوش الحانِ باور می سراید، گله و شکوه ای نیست جز سكون. سکونِ تو که آفتاب را نيز مي خشكاند.

داستانزندگيمدرنيسمزوالمعنا
همه چيزمان را برده اند، خانه مان را برده اند، كليد را گذاشته اند براي ما، امّا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید