تخیل،
جاییه که من تمامِ مراجعینم رو روزِ زوج و تمامِ کلاسهای تدریسم رو روزهای فرد در کلینیکم دارم.
تخیل،
همون خونهایه که یک سگ امنیتش رو تامین میکنه و تنها، هر صبح، قهوهام رو دم میکنم.
تخیل،
دستْسازهی ذهنِ خیالپردازِ آرامشخواهِ منه.
تخیل،
جاییه که من هر روز مامانبزرگم رو ملاقات میکنم.
27-اردیبهشت-1400