محمد موسوی
محمد موسوی
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

تو هیچی نمیشی !

جمله ای که می تواند ما را تکان دهد

بگذارید با یک خاطره شروع کنم . ابتدای ورودش به کلاس همه به او خیره می شدیم تا لب به سخن کند ، همه منتظر شنیدن صحبتهای او بودیم ، چون سخنان او خیلی دلنشین بود . ابتدای سخنش با عطار نیشابوری شروع شد و تدریس را آغاز کرد . در افکار فرو رفته به اشعار و نثر ها استاد از یک نفر سوالی پرسید ، اما آن شخص نتوانست پاسخ دهد ، از دیگری پرسید باز هم پاسخی نشنید ، از تک تک بچه های کلاس سوالش را می پرسید اما هر کسی به یک دلیلی پاسخ نمیداد، انگار که کسی برای سوال استاد آماده نشده بود. او با کمی مکث رو به همه کرد و گفت " شماها هیچی نمی شید " .

درس را تمام کرد و از کلاس خارج شد ، کمی بعد بچه های کلاس با هم بر سر جمله ای که استاد گفت بحث می کردند. افرادی از این جمله ناراحت شدند و بعضی افراد هم بودند که توجهی به جمله استاد نکردند ، اما بعد ها باز این موضوع تکرار شد و استاد بار دیگر این جمله را تکرار کرد . به انتهای سال رسیده بودیم و همه جمله استاد را حفظ کرده بودند ، در یکی از روز ها یکی از بچه های کلاس بلند شد و از استاد پرسید که چرا هر بار این جمله را تکرار می کند . استاد گفت: واقعا نمیداند چرا ؟ همه با هم پاسخ دادند نه استاد ، گفت که در این جمله یک تلنگری نهفته است ، این جمله پر از انگیزه است برای ادامه راه ، تلاش برای این که خودت را اثبات کنی به همه در زندگی باید یک تلنگر محکمی وجود داشته باشد تا کمی به خود بیایم .

این جمله در سال جدید برای همه تاثیر گذار بود و این تلنگر باعث شد کسانی که هنوز در خواب فرو رفته بودند بیدار شوند و تلاش خود را روز افزون بیشتر کنند . و در نتیجه جمله ای بود برای اثبات خود و تلاش برای موفقیت . پایان سخن

داستانموفقیتانگیزهتلاشخاطره
می نویسم از آنچه که میخواهم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید