ویرگول
ورودثبت نام
...
....
...
...
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

اگر این نیز دیوار است

هشدار: حاوی تعدادی کلمه دلخراش (نه لزوما رکیک)


به دیوار نگاه می‌کنم. کاملا سفید است. پاک. بدون آلودگی. حتی یک گناه هم نکرده. بیچاره ... اما چه کسی قدر این پاکی را می‌داند؟ لابد دیوار مظلوم حسابی خسته شده.

(اکنون رو به دیوار نشسته ام و دارم این جمله را می‌نویسم )

نگاهی زیرچشمی به دفترم می‌اندازد.

ناگهان

فریاد می‌زند:

می‌خواهم گناه کنم

زنا کنم

می‌خواهم به در تجاوز کنم

و پنجره را به قتل برسانم

پاکیزگی چه معنایی می‌دهد ؟

دلم به حالش می‌سوزد. حالش خوب نیست. باید کمکش کنم. به او می‌گویم که کار خوبی نیست. نباید به این چیز ها فکر کند. این‌ها عوامل زوال بشری (دیواری) اند.

می‌گوید:

به سفیدی ام که خوب نیست.

دارم دیوانه می‌شوم.

در این تنگنا ...

دیوانه شده ام ..

می‌خواهم جنایت کنم ...

مکافاتش مهم نیست ...

می‌خواهم پنجره را بکشم.

می‌خواهم به در .....

ماژیک سیاهی برداشتم و خط خطی اش کردم. مسالمت فایده ندارد. باید تنبیه شود .

از سفیدی بی حد و حصر دیوانه شده. آری ... تا کمی سیاه نشود، قدر سفیدی را نخواهد دانست.

ناگهان

می‌گوید:

بینظیر است

سیاهی

بِکِش

بیشتر

بیشتر

تو بِکِش

و من می‌کُشَم

سیاهی می‌خواهم

دیوار یکرنگ به چه دردی می‌خورد؟

فایده ندارد. دیوانه شده. سیاهی او را مجنون تر می‌کند. بگذار تا به وادی حقیقی اش برگردد. او خطرناک است. نباید با او در افتاد. غلط‌گیر را برمی‌دارم. سیاهی باید پاک شود . دارد پاک می‌شود. حتما الان خوب می‌شود... دیوار بیمار ...

دوباره سفید شد ... مثل روز اول ...

می‌گوید :

بینظیر است.

عالی.

اینگونه کسی نمی‌بیند که چه درون سیاهی دارم.

مثل این است که هنگام تجاوز، نقاب بزنم.

باید قتل کنم.

سر پنجره را می‌برم.

تو را در سیاهی درونم می‌بلعم.

من به ظاهر سفیدم.

ولی

شیطان بی‌رحمی بر درونم حکم فرماست ...

نه ...

من خود شیطانم.

کار ساز نیست. مشکل ساز است. باید کاری کرد.

نمی‌دانم ...

نمی‌دانم چه کنم ...

آری ...

آری ...

فهمیدم ...

سطل رنگ سیاه را برمی‌دارم و رویش می‌ریزم.

( در یک دست دفتر، در دست دیگر سطل رنگ و در دهانم قلم قرار دارد ـــ دارم همزمان می‌نویسم)

تماما سیاه.

سیاه سیاه است.

دیوار می‌گوید؟

نه معنایی ندارد.

این رنگ مال من نیست.

من هنوز خون نریخته ام.

مرا آزاد کنید.

من بی گناهم.

اصلا مگر من کاری کرده بودم؟

اکنون سیاهم.

پرده: سیاهی

دیوارپست مدرنیسمادبیاتانسانجنون
۳۴
۱۵
...
...
.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید