تهمتن
تهمتن
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

ّ[انحصار] مزخرف بازار [آزاد]


بازار ظاهرا آزاد
بازار ظاهرا آزاد

نوشته‌ی حال حاضر، ادامه‌ی مطلب قبلی با عنوان مشابه‌ی «مزخرف [کافه] بازار» نوشته شده که نقدی فوکویی به روایت نقل شده توسط یکی از کارکنان شرکت کافه بازار است که در این بلاگ زیر آماده است:

https://virgool.io/@arash.shakery/%D8%A8%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-sdlnubljqtia

بعد از نوشتن این بلاگ، هجمه‌ی قابل انتظار و نسبتا زیادی (با توجه به بی‌نام و نشان بودن من چه در اکوسیستم استارتاپی که مورد هدف بوده و چه در شبکه‌های اجتماعی) نسبت به متن قبلی اعمال شد. با این وجود در مجموع نوشته استقبال خوبی داشت و حد‌اقل مورد توجه قرار گرفت. اما در واکنشا و درگیری لفظی‌ای که مستقیما بین من و کارکنای کافه‌بازار در گرفت و جوابیه‌ی‌های نویسنده یه نکته وجود داره که ایده‌ی اصلی نوشتن این مطلب دومه.

این جواب از طرف مدافعان بازار آزاد در کافه بازار داده شده:

انحصار خوبه، بشرطی که مال ما باشه؛

کنترل و انحصار برای بازار
کنترل و انحصار برای بازار

این جمله رو همزمان بذاریم کنار نقل قول نویسنده‌ی اصلی از کافه‌بازار در مورد شبهاتی که به طور سیستماتیک توسط کافه‌بازار بررسی و جهت‌دهی می‌شن:

معمولا چهارشنبه‌ی آخر هر ماه یه مراسم دورهمی کل شرکت هست به اسم چهارشنبگان. همه‌ی بچه‌ها میان پایین و یه سری سوال جواب با حسام داریم و بعدش هم پذیرایی و جوجه و بازی و غیره. سوال‌جواب‌ها معمولا حول مسائل محصولیه، چی شد رسید رو ترکوندیم؟ چرا ویدیو توی بازار که مخصوص اپ اندروید هست؟ به کاربر فعلی ضربه نمیزنه؟ مسئولیت‌های اجتماعی شرکت چیه؟ اینکه حقوق بالا می‌دیم به استارتاپ‌ها ضربه نمی‌زنه؟ و اینجور مسائل. بازی‌ها هم کنسول و بوردگیم و غیره.

تجمیع المان‌های کنترل در بازار و چیز‌هایی از قبیل «... حقوق بالا [و] ... ضربه زدن به استارتاپ‌ها» بهمون همون عناصری رو بر‌می‌گردونه که در تحلیل‌های دقیق‌تر جامعه‌شناسی به عنوان انحصار ازشون یاد می‌شه. به نظر میاد اینطور در بین کار‌کنان کافه‌بازار جا افتاده که سطحی از کنترل و انحصار که بر اون‌ها یا توسط اون‌ها بر ما‌بقی بازار اعمال می‌شه؛ خیر و صوابی برای منافع عموم هست که از طریق لطف این بنگاه‌های سرمایه‌داری و تراست‌های مالی به جامعه تزریق می‌شن.

نکته‌ی جالب ماجرا، اما اینجاست که آگاهانه یا غیر‌آگاهانه و به طورت اورگانیک این رفتار دقیقا همون چیزیه که علنا از طرف بنیان‌گذار‌های نظریه‌ی بازار آزاد سرمایه‌داری یا چیزی که به نئولیبرالیسم معروف شده حدودا ۶۰ سال پیش مطرح شده. یعنی این موضوع که با اسم برداشتن انحصار از بازار دست دولت رو از گردش سرمایه ببرن اما دست آخر خودشون انحصار رو به دست بگیرن. این توجیه به صورت سیستماتیک اعمال شده، می‌شه و خواهد شد.

قسمت زیر از مقاله‌ی معروف راب فن هورن (۲۰۰۹) به نام «اختراع مجدد انحصار و نقش شرکت‌های عمده در آن» استخراج شده که علاوه بر توضیحاتی که اینجا میارم بعضی از نقل قول‌ها رو عینا تکرار می‌کنم تا این شباهت اعجاب آور رو بهتر درک کنیم.

نشست ده ساله‌ی نئولیبرالیسم

توی دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ میلادی، بعد از تموم شدن جنگ‌های جهانی و تسلط آمریکا، بازار آزاد به سرعت تبدیل به ایدئولوژی مسلط در بین جهان رو به توسعه و صنعتی بعد از جنگ شد. اما انباشت سرمایه‌ها (یعنی پولدار بودن تاریخی بعضی از اشخاص یا شرکت‌ها) این ترس رو به بازار آزاد اورد که حالا این انحصار مایه‌ی خطر برای آزادی مردم نشه. برای حل این مسئله و با حمایت مالی یکی از همین بنگاه‌های بانکی پولدار (!) دو دسته از نظریه‌پردازای اقتصاد بازار آزادی از آلمان (اوردو لیبرال‌ها) و دانشگاه شیکاگو (نئولیبرال‌ها) توی یه دهکده‌ای توی سوییس به اسم «مون پلرین» (کوه پلرین) جمع شدن تا برای مشکل انحصار بازار آزاد یه راه حلی بدن.

مسئله از اینجا به وجود اومده که «شرکت‌ها از نفوذ و قدرت سیاسی‌شون [سوء] استفاده می‌کنند تا اقتدار دولت‌ها را جهت بدهند» (فن هورن، ۲۰۰۹: ۲۱۵)

بعد از گذشت یه مدت از این نشست ده ساله، جواب مسئله‌ی جلو‌گیری از انحصار توسط نظریه‌پردازای لیبرالیسم به این گزاره تبدیل شد که انحصار برای بازار نه تنها خوبه، بلکه ضروریه و انحصار فقط برای دولت ممنوعه!

انحصار برای بازار نتیجه‌ی چرب و نرمی به همراه داره. «کنترل» رو از «مالکیت» جدا نمی‌کنه. بنابر‌این با «به رسمیت شناختن مالکیت همراه با کنترل» دیگه هیچ راهی برای جلو‌گیری از تنها هدف مالکا (یعنی ماکسیمایز کردن سود) نمی‌مونه! همه‌ی مشکل هم با «رقابت» آزاده. اما یهو به این نتیجه رسیدن که «رقابت حتی در سایه‌ی انحصار هم وجود داره» (فن هورن، ۲۰۰۹: ۲۱۷-۲۱۸)

تأکیید عجیب بازار به تناقض‌گویی‌های عجیب‌غریبی رسیده! این گزاره‌ی خنده دار ایده‌ی بازار و بازاری‌ها برای توجیه انحصار همه‌جورشونه: «با این پیش فرض که نیرو‌های رقابتی جلوی انحصار رو می‌گیرن (چه طوریش معلوم نیست اما به هر حال...) اگر ساختار شرکت‌ها به ظهور انحصار منجر بشود، همزمان به افول همان انحصار نیز منجر می‌شود--حتی اگر در ظاهر منجر به تشکیل سازمان‌ها بزرگ مقیاس با قدرت انحصاری شده باشد!!!» (فن هورن، ۲۰۰۹: ۲۱۸) این ادعا‌های خنده دار تا اینجا حلو می‌رن اصلا اسم انحصار توسط قدرت‌های بازار رو انحصار نمی‌دون و اون رو یه لطف می‌دونن! ادعای نظریه‌پردازای نئولیبرال و بازار آزاد اینه که «انحصار فقط زمانی باقی می‌ماند که فقط از طریق کمک‌های دولتی دریافت بشه» (فن هورن، ۲۰۰۹: ۲۱۹) و انحصار اگر مستقیما از دولت نباشه اشکالی نداره! «انحصار خصوصی، باید نسبت به انحصار دولتی و «قانون‌گذاری‌های دولتی علیه انحصار(!)» ترجیح داده بشوند». (فن هورن، ۲۰۰۹: ۲۲۰)


در تمام این سطور، انحصار مالی و کاری به اضافه‌ی قدرت کنترل (چه در سطح شخصی چه در سطح اجتماعی و چه در سطح بازار) مورد تأکییده. درست مثل چیزی که تو ذهن این دوستانمون و در مورد کاری که شرکت بزرگشون می‌کنه یاد‌آوره. «کنترل»، «انحصار»، «ضربه زدن به استارتاپای دیگه»، «رشد» و ...

منابع:

Horn, R. V. (2009). 6. Reinventing Monopoly and the Role of Corporations: The Roots of Chicago Law and Economics. The Road from Mont Pèlerin, 204–237. doi: 10.4159/9780674054264-007

نئولیبرالیسماستارتاپفلسفهجامعه‌شناسیکافه بازار
حتی اگه همه چی بد باشه که هست، اینکه بدونی اتفاقا چه‌طور اینقد بد رفم می‌خورن هم حالتو بهتر می‌کنه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید