دَن آریلی (Dan Ariely) در کتاب جالب توجه خود «مصائب زندگی صادقانه»، با این پیشفرض که همهی انسانها ظرفیت تقلب را دارند و در محاصرهی بیصداقتی به سر میبرند، دهها آزمایش رفتاری را انجام داده است که نتایج حاصل از آن، نشان میدهد درصد بالایی از افراد جامعه، دست به بیصداقتی و تقلب در سطوح کوچک و به ظاهر بیاهمیت میزنند. آریلی چنین نتیجه میگیرد که افراد بیش از آنچه که فکر میکنند، متقلباند.
ایدهی اولیهی این کتاب در یک دیدار دوستانه در طی یک سفر شکل گرفت. وقتی که دن آریلی نویسندهی با ذوق کتاب مصائب زندگی صادقانه (The Honest Truth About Dishonesty)، به طور اتفاقی با جان پری بارلو (شخصی که برای آریلی بسیار قابل احترام بود و تحسینش میکرد) دیدار کرد. در طی گفتگوهایی که بین این دو شکل گرفت، آریلی در عین ناباوری متوجه شد که جان، مدتی به عنوان مشاور شرکت «اِنران» مشغول به فعالیت بوده است. آن زمان، به تازگی شرکت انران به دلیل آشکار شدن تقلبهای مالیاتی و فسادهای بالای مالی، از هم فرو پاشیده بود. مابین گپوگفتهای آن دیدار دوستانه، دن آریلی متوجه شد که جان پری بارلو، روایتی متفاوت از شرکت انران و تقلبهایش داشت. روایتی که بیشتر حاکی از نوعی خوشبینی بود تا دروغگویی! از همانجا بود که این فرضیه در ذهن آریلی شکل گرفت که ممکن است در بسیاری از تقلبها، پای یک نوع بیصداقتی غیرعمد در میان باشد. در پی آن، این سوال را مطرح کرد که آیا عدهی اندکی دروغ میگویند و تقلب میکنند، یا این موضوع ابعاد گستردهای دارد؟
کتاب مصائب زندگی صادقانه، شامل نتایج یافتهها و پژوهشهای دن آریلی است که برای یافتن پاسخ سوال خود، در طی سالهای متمادی، دهها آزمایش رفتاری در ابعاد مختلف و از زوایای گوناگون را انجام داد و در نهایت به این نتیجه رسید که بیشتر افراد اگر فرصتش پیش بیاید، دست به تقلبهای کوچک میزنند. آن هم نه به این دلیل که امکان تقلبهای بزرگتر برایشان فراهم نیست یا اینکه از لو رفتن واهمه دارند. قضیه پیچیدهتر از این حرفها است. مردم کمتر تقلب میکنند چون در عینحال که به دنبال دستیابی به فایده و سود هستند، همچنان خواهان حفظ حس صداقت و شرافتمندی خویش نیز هستند. درواقع، ببشتر افراد در زندگی عادی خود، به اندازهای تقلب میکنند که تصور خوبشان از خودشان بهم نریزد. برای همین هر کسی برای خودش حد و مرزی در دروغ گفتن و تقلب کردن دارد.
نتایج آزمایشها و پژوهشهای دن آریلی در کتاب مصائب زندگی صادقانه در حوزههای مختلف از جمله، پزشکی، مالی، ورزشی، مد و ... بیشاز هرچیز، نشاندهندهی بازیهای ذهن و تحلیلهای روانشناختیای است که افراد حین مرتکب شدن یک عمل غیرصادقانه از خود بروز میدهند.
دن آریلی با تکیه بر تحقیقات خود در این کتاب نشان میدهد که افراد چگونه برای توجیه رفتار نادرست و غیرصادقانهی خود، دست به داستانپردازی و انواع دیگری از شیوههای خلاقانه میزنند. همچنین نتایج نشان میدهد که چگونه وجود متغیرهای واسطهای مانند خستگی، استفاده از کالاهای تقلبی، شکلگیری تعاملات و عضویت در گروههای اجتماعی و ... در بالا رفتن میزان تقلب نقش مستقیمی ایفا میکنند.
آریلی در این کتاب به تفاوتهای فرهنگی و تاثیر آن در افزایش یا کاهش میزان تقلب نیز اشاره میکند. در نهایت نیز راهکارهایی برای کاهش میزان تقلب و افزایش صداقت در جامعه ارائه میدهد.
کتاب مصائب زندگی صادقانه با داشتن انواع مثال، ارائهی نتایج آزمایشهای متعدد، استفاده از قصهپردازی در روایت و همچنین داشتن زبان ساده و ترجمهی روان، برای خواننده، بسیار جذاب و قابل فهم است.
این کتاب با ترجمهی «امین مِدی» و از سوی نشر «گمان» به چاپ رسیده است.
کتاب مصائب زندگی صادقانه مناسب چه کسانی است؟
این کتاب مناسب علاقهمندان به حوزهی مطالعات روانشناسی رفتاری است. همچنین به آن دسته از خوانندگانی که علاقهمند به شناخت بازیهای ذهن هستند تا از طریق آن، شناخت گستردهتری از خود کسب کنند و در شرایط وسوسهانگیز دچار بیصداقتی و تقلب نشوند، پیشنهاد میشود. دوستداران مجموعهی خرد و حکمت زندگی نیز از مطالعهی این کتاب لذت خواهند برد.
با دن آریلی بیشتر آشنا شویم
دن آریلی در 29 آوریل 1967 در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. ابتدا در رشتهی فیزیک تحصیل کرد اما بعد از مدتی به دلیل علاقهاش به حوزههای فلسفه و روانشناسی، تحصیلات خود را در این دو رشته بهطور همزمان آغاز کرد، سپس به طور کامل تمرکزش را معطوف به روانشناسی کرد. اکنون در دانشگاه دوک به تدریس مشغول است و یکی از شناختهشدهترین پژوهشگران حوزهی روانشناسی و اقتصاد رفتاری به شمار میرود. به دلیل دستآوردهای فوقالعادهاش از سوی دانشگاه به وی لقب James B.Duke Professor اعطا شده است.
همچنین دن آریلی برندهی جایزهی ایگ نوبل نیز شده است. با همهی اینها، دن آریلی، نه تنها به دلیل تحقیقات گسترده و دقیق، بلکه بیشتر به دلیل سبک ارتباطی دردسترس و حس شوخطبعیاش شناخته شده است.
در بخشی از کتاب مصائب زندگی صادقانه میخوانیم
شیفتهی موضوع تقلب و بیصداقتی شدم. از کجا ناشی میشد؟ ظرفیت آدمها در صداقت به خرج دادن و بیصداقتی کردن چقدر است؟ و شاید مهمتر از همه، آیا بیصداقتی تنها منحصر به عدهی اندکی است یا اینکه ابعاد گستردهتری دارد؟ به این نتیجه رسیدم که پاسخ به سوال آخر ممکن است تا حد زیادی رویکردمان در برخورد با بیصداقتی را عوض کند. اینطور بگویم که اگر در جهان تنها آدمهای معدودی اهل تقلب باشند، طبیعتا باید بتوان خیلی راحت این مشکل را چاره کرد. در شرکتها، واحدهای منابع انسانی میتوانند افراد متقلب را در خلال فرآیند استخدام شناسایی کنند، یا اینکه پروسههایی طراحی کنند تا بتوانند کسانی را که به مرور بیصداقتیشان محرز میشود کنار بگذارند. اما اگر مشکل فقط محدود به عدهای قلیل نباشد یعنی هر کس _از جمله من و شما_ ممکن است در خانه و محل کار بیصداقتی به خرج دهد. و اگر بپذیریم که همهی ما تا حدی پتانسیل بزهکاری را داریم، اول از همه باید از سازوکار بیصداقتی سر در بیاوریم و پشتبندش ببینیم که چطور میتوانیم این بعد از ماهیت انسانیمان را کنترل کنیم.