می دانیم که اندازه ی گروه، هدف گروه، اتکاء متقابل اعضاء گروه به یکدیگر و هویت گروه همگی عواملی هستند که بر چگونگی عملکرد جمعی گروه اثر میگذارند. حال اگر یکی از اعضای گروه – خواسته یا ناخواسته – به این عوامل آسیب برساند، این آسیب به کل گروه سرایت میکند و بر عملکرد تکتک اعضای گروه آسیب میرساند. محققان نام این تاثیر منفی را سندرم سیب لکهدار یا Bad Apple Syndrome مینامند. درست مانند سیبی که با نمایان شدن لکۀ خرابی بر روی آن، فساد و خرابی در آن شروع میشود تا زمانی که میوه را از بین ببرد. به این ترتیب اگر این سیب فاسد در سبد سیبها قرار بگیرد، رفتهرفته تمامی سیبها دچار خرابی و فساد میشوند.
نکته بسیارمهم اینکه کارکنان بد(سیبهای لکدار) با کارکنانی که خارج از روال معمول فکر میکنند و وضعیت موجود را با هدف بهبود آن زیر سوال میبرند، متفاوتند.
ویژگیهای عمومی کارکنان بد:
? آنها از مسئولیتهای کاری خود طفره میروند.
? همواره بدبین و شکستگرا هستند ونسبت به همه چیز وهمه کس منتقد میباشند.
? در محیط کاری به پرخاشگری، ارعاب و تمسخر دیگران متوسل می شوند.
? غیر صادق و دغلکار هستند؛ آن ها از روش های غیرقانونی استفاده می کند، گزارش های نادرست ارائه می دهند و سیاهنمایی میکنند.
بیشتر سازمانها هیچ استراتژی مشخص و موثری برای مدیریت این مشکل ندارند. اگر سیب لکدار قدرت و تجربه زیادی در سازمان داشته باشد، مطمئناً قدرت تاثیرگذاری او نیز در سازمان بیشتر خواهد بود، بنابراین شرکتها باید تمام تلاش خود را برای مقابله با این موضوع به کار بگیرند.
در بیشتر اوقات اعضای گروه، به عضو منفی (سیب لکدار) سه نوع واکنش خواهند داشت:
در حالت اول، اعضای گروه نگرانیهای خود را اظهار کرده و از فرد درخواست میکنند تا رفتارش را تغییر دهد؛ اگر این درخواست در رفتار فرد تاثیر نگذارد، فرد منفی طرد شده و از سازمان اخراج خواهد شد. اگر مداخله انگیزشی و یا عدم پذیرش موفق باشد، فرد منفی به سیب لکدار تبدیل نخواهد شد و گزندی به سازمان نخواهد رسید. البته باید بدانید، تنها وقتی این دو انتخاب موثر خواهند بود که اعضای تیم قدرت کافی داشته باشند. وقتی این قدرت وجود نداشته باشد، اعضای تیم کلافه شده، از هدف خود منحرف شده و موضع تدافعی به خود میگیرند.
مکانیزمهای دفاعی رایجی که کارمندان برای مقابله با سندرم سیب لکدار به کار میگیرند شامل انکار، عقبنشینی، خشم، نگرانی و ترس است. در نتیجه، اعتماد در گروه کمتر میشود و اگر گروه فرهنگ مثبت خود را از دست بدهد، اعضای تیم چه از نظر ذهنی و چه از نظر فیزیکی دیگر مشارکتی در تیم ندارند.
مدیران منابع انسانی باید در برابر سندرم سیب لکدار با کمال قاطعیت برخورد کرده و تا جای ممکن چنین افرادی را از تیم جدا کنند و از آنان بخواهند که جداگانه کار کنند یا حتی عذر آنان را بخواهند. همچنین در زمان استخدام نیز باید از آزمونهای شخصیتی بهره برده و افراد مناسبی را انتخاب کرد.
این نکته مهم را مجدد یادآور می شویم که میان سندرم سیب لکدار با همکارانی که تفکرشان با سازمان همخوانی نداشته و به دنبال به چالش کشیدن وضع موجود و خلاقیت هستند، تفاوت بسیاری وجود دارد. البته معمولاً با این افراد هم به مانند سیب لکدار برخورد میشود و هیچکس از خلاقیتها و ابتکارات سازمانی آنها تشکر نخواهد کرد.
ما در مجموعه تکچی | Techchi در سایت مون منتظر حضور شما هستیم:
صفحه مون رو در لینکدین دنبال کنین: