روح بزرگ، ویژگی که در کمتر کسی دیده میشود؛ چرا که همه ما بیشترین توجه خود را معطوف جسم خود میکنیم و حتی کمترین توجه ممکنه را به روح خود، که به جسم بیجانمان جان بخشیده، نمیکنیم. روحی که برعکس جسم، هیچ محدودیتی نداشته و برعکس جسم که مصرفکننده است، روح، مولد و تولیدکننده است.
جسم حاضر است به خاطر رفع نیازهایش حتی به بدترین و شاید زشتترین کارهای ممکن دست بزند و تن دادن به خواستههای جسم، جز تنپروری و معدوم کردن زندگی، دستاوردی دیگر ندارد. درصورتی که روح انسان، جایگاهیست که ما را به یاریرساندن دیگران، از خود گذشتگی، محبت و عشق سوق میدهد.
شنیدهاید که میگویند : « آن چیز یا آن کس بیروح است » مراد از بیروح بودن بیرنگ و بو بودن است، و انسانی که روحش را فدای جسمش کند، نه میتوان زیباییای در شخصیت او دید و نه احساسی خوب از او گرفت و همین است که انسانهای عارف و معنوی، در کنار وسعت روح بزرگشان، جسم و صورتی زیباتر دارند و همواره پرتویی از امید و زندگی هستند. آنان روح خود را پرورش دادهاند و به آن وسعت بخشیدهاند که جسم را نیز بر زیر سایه خویش نگاه دارد.
روح انسان، وی را از راکد ماندن و فقط تماشا کردن باز میدارد و راهنمای ما میشود برای حرکتهایی به سوی اهداف و آرمانهایی بزرگ؛ و همین است که پرورش قوه معنویت و توجه به آن بسیار اهمیت دارد که روح انسان سرشار از خوبیهاست و به سوی خوبیها ما را حرکت میدهد.
کسی که به روح بزرگ دست یابد یا در مسیر پرورش و رشد آن باشد، هیچگاه از خوبیها هراسی بر دل ندارد و حقیقت را اصل زندگی خود قرار میدهد، وی به حاشیه نمیرود و میداند که مسیر کدام است و همان را پیش میگیرد و در کمک به دیگران هیچ خساستی به خرج نمیدهد؛ حال شاید آن کمکش معنوی باشد و شاید هم، مادی.
به زبانی دیگر، وی به رهایی رسیده و همین رهایی او، مسیرش را برای رسیدن به رشدها و دستاوردهای ارزشمند هموار میکند و گاهی نیز رسیدن به بعضی از درجات رشد و تعالی، نیاز به رهایی دارد و چنانچه رقم نخورد، پیشرفتی حاصل نخواهد شد و شرایط و بستر رشد و ترقی، بدتر و سختتر نیز میشود.
درجاتی از رشد و تعالی، که در زمینی بودن انسان تناقص ایجاد میکند. سفری به فرای آسمانهایی که میبینیم، و این چنین سفری را فقط میتوان با روحی بزرگ تجربه کرد.
به قولی دیدن بعضی ستارهها و رویدادها در آسمان شب، چشم نمیخواهد که روح بزرگ میخواهد.
چشمِ روح، چیزهایی را میبیند که جسم از دیدنش عاجز است؛ اتفاقات زندگی برای روحهای بزرگ، تصادفی و از روی شانس نیستند و نگرشی متفاوت نسبت به آنها دارند و در این بینظمی، نظمی عظیم را میبینند.
روح بزرگ شاید کنار پنجره آشپزخانه کوچک منزلش بنشیند و از تماشا کردن درخت کاجی که سر به آسمان ابری کشیده لذت ببرد و لحظهای خود را جدا از زمین احساس نماید. برای وی آسمان حکم مسیری را دارد که روزی به آن پرواز خواهد کرد و هر روز که میگذرد با زمین و زمینیها غریبهتر میگردد و رهایی را با تمام وجودش احساس خواهد کرد.
به قلم کامیار ارباب زی
برای خوندن بیشتر به وبلاگ وبسایتم سر بزنین :)
لطفاً نظر خودتون رو با من در میون بذارید :)