عزیزحسینی
عزیزحسینی
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

به گل

به گل

به سوی گل بیندازم نگاهی
که از شادی‌های تو می‌خندد
باغ و بوستان در آغوش عشق
رقص می‌کنند و برافروخته می‌شوند

به سوی گل پرتاب می‌کنم دلی
که از پاکی و زیبایی تو می‌تپد
رنگارنگی تو همه را فریب می‌دهد
جان به لب می‌رسد و خوشی می‌آید

به سوی گل سپر می‌زنم اشکی
که از شور و شعف عشق تو می‌چکد
شور زندگیم را در آغوش می‌گیرد
و در آغوش عشق تو می‌سوزم

به سوی گل پرواز می‌کنم آرزویی
که از خواب‌های ناز تو می‌پرد
آرزویی که در قلب من سبز می‌شود
و در گنبد آسمان می‌بالد

به سوی گل نغمه‌ای می‌سرایم
که از لحظه‌های شاد با تو می‌خواند
لحظه‌هایی که در آغوش تو خزان می‌شود
و در هر فصلی بهار می‌شود


عزیزحسنیی

عزیزحسنییفرشته رضاییعاشقانهسپیددلتنگی
🌱🤍 با کسی که دوست دارید ساعت‌ها حرف بزنید، چای بنوشید، او را از لابلای روزمرگی‌ها نجات دهید و نگذارید به همین سادگی بمیرد ‌ .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید