وقتی عبارت «مدیر فنی» را میشنوید، چه تصویری در ذهن شما شکل میگیرد؟ فردی که بر سرورها و کدهای پیچیده یک استارتاپ نظارت دارد، یا متخصصی که در قلب یک کارخانه عظیم، عملکرد ماشینآلات سنگین را تضمین میکند؟
واقعیت این است که هر دو تصویر درست است. «مدیر فنی» یک چترواژه برای دو نقش حیاتی اما کاملاً متفاوت در دنیای کسبوکار مدرن است: مدیر ارشد فناوری (CTO) در دنیای دیجیتال و مدیر فنی کارخانه در بخش تولید. اگرچه ابزارهایشان متفاوت است—یکی با الگوریتم و دیگری با مکانیک سروکار دارد—اما هدف نهایی هر دو یکی است: تضمین کارایی، نوآوری و پیشبرد اهداف سازمان در خط مقدم فنی. درک تفاوت این دو نقش، هم برای مدیران عامل جهت انتخاب فرد مناسب و هم برای متخصصانی که قصد ورود به این حوزه را دارند، ضروری است.
همانطور که اشاره شد، این عنوان شغلی دو تعریف کاملاً متمایز دارد که هر یک به دنیای متفاوتی تعلق دارند.
در شرکتهای نرمافزاری، استارتاپها و سازمانهای مبتنی بر تکنولوژی، مدیر فنی همان مدیر ارشد فناوری یا CTO (Chief Technology Officer) است. این فرد، رهبر استراتژیک فنی سازمان محسوب میشود که چشمانداز کلان شرکت را به یک نقشه راه فنی قابل اجرا تبدیل میکند.
تدوین استراتژی فنی: CTO باید روندهای تکنولوژی روز دنیا را رصد کرده و تصمیم بگیرد که کدام فناوریها (مانند هوش مصنوعی، رایانش ابری و...) باید در محصولات یا زیرساخت شرکت به کار گرفته شوند.
رهبری تیم فنی: او مسئول مدیریت، استخدام، آموزش و هدایت تیمهای برنامهنویسی، دواپس (DevOps) و زیرساخت است.
معماری نرمافزار: نظارت بر طراحی و معماری کلی سیستمها و پلتفرمهای نرمافزاری، حصول اطمینان از مقیاسپذیری (Scalability) و امنیت آنها.
تحقیق و توسعه (R&D): هدایت نوآوری و جستجو برای یافتن راهحلهای فنی جدید که میتواند مزیت رقابتی برای شرکت ایجاد کند.
پل ارتباطی: CTO به عنوان پلی میان تیم فنی و سایر بخشهای سازمان (مانند مدیریت عامل، بازاریابی و فروش) عمل میکند و مفاهیم پیچیده فنی را برای آنها ترجمه میکند.
مهارتهای مورد نیاز CTO: یک CTO موفق ترکیبی از دانش فنی عمیق در برنامهنویسی و معماری سیستم، تفکر استراتژیک و تجاری، و مهارتهای رهبری و مدیریت تیم است.
در سوی دیگر، در بخش صنعت و تولید، مدیر فنی کارخانه (Factory Technical Manager) قرار دارد. این فرد، رهبر ارشد بخش تولیدی و صنعتی است و دغدغه اصلی او ماشینآلات، تجهیزات، خطوط تولید و فرآیندهای فیزیکی است.
مدیریت نگهداری و تعمیرات (نِت): وظیفه اصلی او اطمینان از عملکرد صحیح، مداوم و کارآمد تمام ماشینآلات و تجهیزات کارخانه است. او باید برنامههای نگهداری پیشگیرانه (PM) را تدوین کند تا توقفات خط تولید به حداقل برسد.
بهینهسازی فرآیندها: تحلیل مستمر فرآیندهای تولید برای شناسایی گلوگاهها، کاهش ضایعات و افزایش راندمان تولید.
مدیریت تیم فنی کارخانه: رهبری تیمهای تعمیرات، برق، مکانیک و تأسیسات.
کنترل کیفیت و ایمنی: همکاری نزدیک با واحد کنترل کیفیت برای اطمینان از انطباق محصولات با استانداردها و همچنین نظارت بر رعایت کامل اصول ایمنی (HSE) در محیط کار.
مدیریت پروژههای فنی: نظارت بر نصب، راهاندازی و بهرهبرداری از تجهیزات و خطوط تولید جدید.
مهارتهای مورد نیاز مدیر فنی کارخانه: این نقش نیازمند دانش عمیق مهندسی (مکانیک، برق یا صنایع)، توانایی بالای حل مسئله در شرایط بحرانی، مدیریت پروژه و درک کامل از فرآیندهای تولیدی و استانداردهای صنعتی است.
چه در قامت CTO و چه در نقش مدیر فنی کارخانه، هیچکدام نمیتوانند وظایف خود را به شکل سنتی انجام دهند. در دنیای امروز، هر دو مدیر به شدت به نرمافزارهای سازمانی وابستهاند.
مدیر ارشد فناوری (CTO) از ابزارهای مدیریت پروژه نرمافزار و پلتفرمهای زیرساختی استفاده میکند. مدیر فنی کارخانه نیز برای مدیریت بهینه وظایف خود، به نرمافزارهای یکپارچه سازمانی (ERP) و بهویژه ماژولهای تخصصی مانند نرمافزار نگهداری و تعمیرات (CMMS) نیازمند است. این نرمافزارها به او کمک میکنند تا برنامهریزی تعمیرات، مدیریت قطعات یدکی و تحلیل دلایل خرابی دستگاهها را به صورت هوشمند و مبتنی بر داده انجام دهد و از بروز توقفهای پرهزینه در خط تولید جلوگیری کند.
مدیر فنی، چه در حوزه نرمافزار و چه در صنعت، نقشی حیاتی در تضمین پایداری و رشد سازمان ایفا میکند. CTO مغز متفکر دیجیتال و مدیر فنی کارخانه، قلب تپنده خط تولید است. هر دو نقش، اگرچه در اجرا متفاوتاند، اما در هدف مشترکند: استفاده از تخصص فنی برای حل چالشها و راندن سازمان به سوی آینده.
منبع: https://www.ariansystem.net/مدیر-فنی-کیست/