همیشه دوست داشتم در شهر های شلوغ و پر جنب و جوش زندگی کنم
زندگی در ونکوور , در یک کلمه عشق هست, اول از همه همیشه بارون میاد .
یعنی من الان دو هفته هست که من آفتاب ندیدم ,
اینکه ناراحتم میکنه ... اصلن , بیشتر هم خوشحالم .
تنها موردش این هست که اگر در داون تاون نباشی و خارج از از وسط شهر زندگی کنی
بعد از ساعت ۷ شب , زندگی کاملن به حالت شات داون در میاد .
یعنی شما هستین ,خونتون هست , نتفلیکس و شبی دراز ...
برای همین هم از اول میخواستم در داون تاون زندگی کنم .
گرچه زیاد شلوغ نیست والی دست کم زندگی تا ساعت ۱ تا ۲ نصف شب ادامه داره
خونم با اقیانوس آرام ۵۰۰ متر فاصله داشته باشه , به کلاب نزدیک باشم, گرچه نمیرم زیاد .
و با همه چیز حداکثر ۵ دقیقه پیاده فاصله داشته باشم
و شد .... ولی بصورت طبیعی باید افراد بیخانمان , مست و های - کسی که ماریجوانا مصرف کرده - زیادی رو هم میدیدم , تا یادم نرفته بگم که ونکور شهر همه چیز فرندلی هست . یعنی هیچ چیزی مورد نداره
خلاصه دیدن هر نوع قیافه ای محتمل هست ,
هفته پیش صبح از خاب پاشدم , رفتم بیرون , نشسته بودم تو کافی شاپ با کافی و بارون حال میکردم که یک دختری با کلی پیرسینگ رو صورتش وارد شد, خالکوبی های روی دستش هم که چاشنی کار بودند .
آروم لاپ تاپ و موبایلم رو کشیدم کنار, زیر چشمی هم میپاییدم که یهویی کاری نکنه .
خلاصه کافی خرید و رفت , بعد با خودم فکر میکردم که این شهر چقدر رنگارنگ هاست
پولدار , بی پول , مسلمان , یهودی , سیاه , سفید , هترو سکشوال , همجنسگرا .... بی خانمان ....با خانمان ....
همه ی جا داران زندگی میکنن . همزمان هم به این فکر میکردم که کاش یک کنترلی روی افراد این چنینی که کم مونده بود لپ تاپ و موبایلم رو بدزده هم بکنند ,
بعد از ظهر همون روز قرار بود برم دکتر برای نامه گرفتن برای فیزیوتراپ ,
رفتم نشستم , تا وقت ملاقاتم برسه .
وقتی که نوبت من شد , منشی اسمم رو صدا کرد که غالبا "همه" اینجا با تلفظ اسم عجیب من مشکل دارند
اینجا وقتی میری دکتر ...
منشی پروندت رو میبره به اتاق معاینه و شما هم باهاش میری ,
میشینی و منتظر و آماده دکتر میشی .
من هم نشسته بودم , منتظر دکتر بودم .
که دختر پیرسینگی که صبح داشت کافی میخرید وارد شد .
خودش رو معرفی کرد و گفت دکتر هستش
خیلی از پیش قضاوتی که کرده بودم خجالت کشیدم ,
متاسفانه پیش قضاوت کردن مشکل اکثر "ما" مهاجر ها هست .
فکر میکنیم , اگه کسی "سیاه" هست دزده ...
اگه "سفید" هست با کلاس هست
یا اگه "همجنسگراست" مشکل روحی داره
یا از "خآنم" , مدیر نمیشه ...
خلاصه پیش قضاوت کردن نزد مهاجران است و بس
راستی فارسی رو با گوگل تایپ کردم اگر اشتباهی بود ببخشید