محمدعلی طوقانی
محمدعلی طوقانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ ماه پیش

۵ روش تضمینی برای افزایش یادگیری در زندگی روزمره (برای افراد پرمشغله)

من بخش زیادی از وقتم را صرف فکر کردن به این موضوع می‌کنم که چگونه می‌توانیم بهره‌وری یادگیری را افزایش دهیم. اگر با منابع و زمان مشابهی کار کنیم، چطور می‌توانیم بیشتر یاد بگیریم؟

در حالی که بهره‌وری (Efficiency) در یادگیری می‌تواند مفید باشد، تمرکز بیش از حد بر آن ممکن است ما را از مهم‌ترین عامل موفقیت در یادگیری دور کند: میزان زمانی که صرف یادگیری می‌کنیم.

به عنوان مثال، فرض کنید می‌خواهید با استفاده از فلش‌کارت‌ها واژگان یک زبان جدید را یاد بگیرید. اگر تمرکزتان بر بهره‌وری باشد، سعی می‌کنید بهترین روش برای یادگیری هر کارت را پیدا کنید. آیا باید کلمات را به تنهایی مطالعه کنید یا هر کلمه را در یک جمله بگنجانید؟ برای هر واژه یک کارت استفاده کنید یا چند کارت؟ آیا از تصاویر استفاده کنید یا فقط از کلمات؟

این سؤالات مهم هستند، اما بهبود بهره‌وری فلش‌کارت‌ها در مقایسه با سؤال بسیار مهم‌تر «چند کارت را مطالعه می‌کنید؟» کم‌اهمیت به نظر می‌رسد.

زمانی که مشغول یادگیری زبان چینی ماندارین بودم، هدف خود را بر این قرار دادم که روزانه ۱۰۰ فلش‌کارت جدید را مرور کنم، به علاوه بازبینی کارت‌های قبلی. هر واژه چندین کارت داشت، اما این روش به من اجازه می‌داد روزانه ۲۰ تا ۵۰ واژه جدید به دایره لغات خود اضافه کنم، که در نهایت به من کمک کرد تا در مدت کوتاهی که در چین بودم به سطح مکالمه‌ای مناسبی برسم.

این رویکرد "هر چه بیشتر، بهتر" محدود به استفاده از فلش‌کارت‌ها نیست. ارزش افزایش حجم یادگیری در همه جا مشهود است:

  • تعداد کتاب‌هایی که در سال می‌خوانید (در مقایسه با تلاش برای خواندن "کتاب‌های درست").
  • تعداد مقالاتی که منتشر می‌کنید.
  • تعداد آزمون‌های تمرینی که تکمیل می‌کنید.
  • تعداد دفعاتی که یک آهنگ را تمرین می‌کنید.
  • تعداد معماهای برنامه‌نویسی که حل می‌کنید.
  • تعداد دقایقی که به زبان دیگری مکالمه می‌کنید.

بهره‌وری (Efficiency) زمان موجود را ثابت فرض می‌کند و فرض را بر این می‌گذارد که بهترین راه برای بهبود نتیجه یادگیری، یافتن مؤثرترین روش است. در مقابل، "خروجی" (Throughput) روش را ثابت نگه می‌دارد و می‌پرسد: چطور می‌توانم بیشتر یاد بگیرم؟

در حالی که من معمولاً بر بهره‌وری یادگیری تمرکز می‌کنم، امروز می‌خواهم به برخی از روش‌هایی که می‌توانیم خروجی یادگیری را افزایش دهیم، بپردازم.

۱. زمان‌های طولانی و بدون وقفه را برنامه‌ریزی کنید.

بهترین روش برای انجام مقدار زیادی از یک کار این است که آن را در تقویمتان قرار دهید. اگر از قرار دادن آن در تقویم تردید دارید، احتمالاً برای انجام واقعی آن کار دو برابر بیشتر تردید خواهید داشت.

این عامل یکی از "رازهای" بزرگ موفقیت من در یادگیری است که شاید کمتر به صراحت درباره آن صحبت کرده باشم. وقتی که در چالش MIT شرکت کردم، بیشتر درباره روش‌های مؤثر مطالعه و یادگیری نوشتم، اما واقعیت این است که من روزانه ۱۰ تا ۱۱ ساعت مطالعه می‌کردم و زمان‌های استراحت بسیار کمی داشتم.

این نکته را مطرح می‌کنم چون گاهی اوقات از من پرسیده می‌شود که چگونه می‌توان یکی از پروژه‌های من را در حالی که فرد دیگری همزمان مشغول کار تمام‌وقت است، تکرار کرد. فرض تلویحی این سوال این است که کار تمام‌وقت در زمینه‌ای دیگر، مانعی برای رسیدن به جدول زمانی مشابه نخواهد بود. من همیشه در درک این دیدگاه مشکل داشتم، اما وقتی متوجه شوید که چقدر کار در پشت صحنه انجام شده است، این دیدگاه قابل درک می‌شود.

برنامه‌ریزی برای اختصاص زمان‌های طولانی به پروژه‌هایی که مستقیماً به کار یا زندگی خانوادگی من مربوط نمی‌شوند، این روزها برایم آسان نیست، اما وقتی یک پروژه نیاز به این زمان‌ها دارد، آن را در اولویت قرار می‌دهم. برای نوشتن کتاب جدیدم، "چگونه در هر چیزی بهتر شوید"، بیش از ۱۰۰ کتاب و ۶۰۰ مقاله علمی را خواندم. من این کار را بیشتر با نشستن و خواندن در طول روزها و ماه‌های متوالی انجام دادم.

۲. به‌طور فعال از زمان‌های پراکنده استفاده کنید

اگر زمان‌های طولانی و متمرکز شما از قبل برنامه‌ریزی شده است، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟

مرحله بعدی استفاده از زمان‌های بدون برنامه است. دو راه اصلی وجود دارد که می‌توانید این کار را انجام دهید:

۱) فعالیت‌های گوشی خود را با چیز دیگری جایگزین کنید.

استفاده از گوشی هوشمند (یا سایر دستگاه‌ها) بخش زیادی از زمان ما را به خود اختصاص می‌دهد، به‌ویژه زمانی که فعالیت‌های جایگزین آسانی وجود ندارد. ما گوشی‌های خود را زمانی که در صف فروشگاه ایستاده‌ایم، وقتی دوستی میز رستوران را برای استفاده از دستشویی ترک می‌کند، یا در اتوبوس در حال رفت‌وآمد هستیم، بررسی می‌کنیم. این زمان‌ها معمولاً برای فعالیت‌های یادگیری عمیقی که در نکته اول اشاره شد، قابل استفاده نیستند، اما به‌کلی هم بی‌فایده نیستند.

یافتن اینکه با آن زمان چه کاری می‌توانید انجام دهید - و داشتن انضباط در استفاده از آن - می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. قبل از سفرم به چین با وات، تقریباً ۱۰۰ ساعت به یادگیری زبان چینی اختصاص دادم، در حالی که فقط حدود دوازده ساعت زمان مطالعه واقعی برنامه‌ریزی شده بود. بیشتر تمرین‌های من از استفاده از زمان‌های پراکنده برای مرور فلش‌کارت‌ها به دست آمد.

به همین ترتیب، داشتن اپلیکیشن کیندل بر روی گوشی می‌تواند به طور قابل توجهی تعداد کتاب‌هایی که می‌خوانید را افزایش دهد و دانلود کردن ویدیوهای آموزشی برای تماشای بعدی در گوشی می‌تواند تعداد درس‌هایی که مشاهده می‌کنید را بیشتر کند.

معمولاً مانع اصلی برای دستیابی به این هدف، سایر فعالیت‌های موجود در گوشی شماست. اگر اپلیکیشن‌هایی مانند توییتر یا اینستاگرام دارید، احتمالاً فلش‌کارت‌های خود را مرور نخواهید کرد. بنابراین، بهترین راه برای برنامه‌ریزی این زمان‌ها این است که اپلیکیشن‌های مخل را حذف کنید تا تنها کارهایی که می‌توانید با گوشی انجام دهید، مواردی باشند که واقعاً برایتان اهمیت دارند.

۲) پروژه‌ها و فعالیت‌ها را آماده نگه دارید.

زمان‌های پراکنده دیگری که می‌توانیم بازپس بگیریم، دوره‌های زمانی از روز هستند که می‌توانیم یاد بگیریم، اما تمایل نداریم. این‌ها زمان‌هایی هستند که می‌توانیم به تماشای نتفلیکس بپردازیم، اما می‌توانیم به جای آن مطالعه کنیم، برنامه‌نویسی تمرین کنیم یا نقاشی کنیم.

مانع اینجا معمولاً این است که پروژه‌هایی که ممکن است درگیر آن‌ها شویم، هزینه‌های انرژی یا لجستیکی بالایی برای شروع دارند. وقتی وارد پروژه می‌شوید، معمولاً کار یادگیری به اندازه کافی لذت‌بخش است که به شما برای ادامه دادن آن انگیزه دهد. اما اگر نتوانید از آن مرحله اولیه عبور کنید، به‌ویژه اگر در پایان روز خسته باشید، زمان زیادی را برای کارهای خود سرمایه‌گذاری نخواهید کرد.

می‌توانید این مشکل را با آماده نگه داشتن فعالیت‌ها حل کنید. داشتن یک فضای اختصاصی در خانه برای پروژه‌های هنری باعث شده که ادامه دادن به آن‌ها بسیار آسان‌تر شود (در مقایسه با زمانی که باید برای هر جلسه همه چیز را آماده و سپس جمع می‌کردم). به همین ترتیب، من دوست دارم پنجره‌های پروژه‌های برنامه‌نویسی خود را به‌طور مداوم باز نگه دارم، بنابراین تنها کاری که باید انجام دهم، کلیک کردن روی منطقه کاری است. در نهایت، متوقف نگه داشتن ویدیوهای آموزشی در جایی که از آن خارج شده‌اید، شما را از پیدا کردن دوباره ویدیو و جایی که از آن خارج شده‌اید، نجات می‌دهد. این‌ها ممکن است بی‌اهمیت به نظر برسند، اما می‌توانند به‌شدت به افزایش میزان کارهای شما کمک کنند.

باید توجه داشته باشم که سیاست شخصی من این است که این استراتژی را برای پروژه‌هایی که از قبل به‌شدت برنامه‌ریزی شده‌اند، به کار نبرم. اگر قبلاً چندین ساعت مطالعه هدفمند انجام می‌دهید، بهتر است زمانی برای مطالعه در زمان‌های آزاد در نظر نگیرید، زیرا این تمایل دارد که انرژی شما را از برنامه اصلی‌تان خارج کند.

۳. هر بار تکرار را مؤثرتر کنید

در زمینه صنعتی، بخش بزرگی از افزایش خروجی، حذف حتی مقدار کمی از هدررفت‌هایی است که در هر بخش مونتاژ رخ می‌دهد. یکی از دیدگاه‌های بزرگ هنری فورد این بود که فرآیند را از جابجایی کارگران بین ماشین‌ها به حرکت ماشین‌ها به سمت کارگران تغییر داد - تسمه نقاله خط مونتاژ زمان صرف شده توسط کارگران برای راه رفتن را به حداقل رساند.

به همین ترتیب، اغلب می‌توانید اقداماتی انجام دهید تا مراحل غیرموثر یادگیری خود را کاهش دهید و تمرکز بیشتری بر یادگیری واقعی داشته باشید.

توجه به موارد زیر:

۱. زمان صرف شده برای انتخاب مواد آموزشی

این می‌تواند انتخاب چیزی برای کشیدن، کلماتی برای حفظ کردن، کتاب‌ها یا مقالاتی برای خواندن یا مسائلی برای حل کردن باشد. یکی از منابع اصلی اتلاف زمان، تصمیم‌گیری برای یادگیری مطلب بعدی است. اگر یک صف ترتیب دهید و آن را با مواد آموزشی پر کنید، می‌توانید از این نوع اتلاف وقت جلوگیری کنید.

۲. زمان صرف شده برای بیکاری در وظایف

یک زیرنقاشی نیاز به خشک شدن دارد تا بتوانید آن را ترمیم کنید. یک مدل یادگیری ماشین باید آموزش ببیند تا بتوانید آن را اشکال‌زدایی کنید. باید منتظر نوبتتان بمانید تا از استاد سؤال بپرسید. می‌توانید این شکاف‌ها را با انجام کارهای همزمان از بین ببرید یا اگر این امکان‌پذیر نیست، فعالیت جایگزینی را که مکمل کاری است که انجام می‌دهید، انتخاب کنید (مثلاً از تمرین به خواندن کتاب تغییر دهید).

۳. زمان صرف شده برای آماده‌سازی مواد

ایجاد فلش‌کارت‌ها، سازماندهی یادداشت‌ها، دانلود محیط توسعه و چاپ مطالب خواندنی همگی بخشی از کار یادگیری هستند، اما شامل هیچ‌گونه تفکر فعالی که به یادگیری منجر شود، نیستند. می‌توانید این فعالیت‌ها را با دسته‌بندی وظایف مشابه، ایجاد الگوهایی برای کارهای آینده، یا حتی نادیده گرفتن کامل آن‌ها بهینه کنید (برای مثال، من قبلاً مقالات را چاپ می‌کردم تا آن‌ها را بخوانم؛ اما اکنون همه چیز را روی رایانه انجام می‌دهم تا در زمان صرفه‌جویی کنم).

یک نکته مهم:

در حالی که می‌خواهیم چرخه‌های یادگیری خود را مؤثرتر کنیم، نباید این کار را با کوتاه کردن فرآیند یادگیری انجام دهیم. حفظ کردن یک راه‌حل بدون درک آن، عبور سریع و بی‌دقت از یک فرآیند زمانی که هدف دقت است، یا استفاده از موادی که دارای اشتباه هستند بدون صرف وقت برای اصلاح آن‌ها می‌تواند خروجی یادگیری شما را کاهش دهد، حتی اگر ظاهراً سرعت یادگیری را افزایش دهید.

۴. یادگیری را لذت‌بخش‌تر کنید

یک ارتباط ساده بین لذت و افزایش خروجی وجود دارد: انجام کارهای لذت‌بخش بسیار آسان‌تر از انجام کارهایی است که احساس خسته‌کننده یا ملال‌آور دارند. از آنجا که اغلب انگیزه، نه زمان، چیزی است که کمبود آن را احساس می‌کنیم، لذت‌بخش کردن فرآیند یادگیری می‌تواند به طور خودکار درگیری و مشارکت شما را افزایش دهد.

من در مقاله‌ای جداگانه به چگونگی لذت‌بخش‌تر کردن یادگیری بدون کاهش بهره‌وری پرداخته‌ام. به طور خلاصه، بهینه‌سازی سختی برای دستیابی به نرخ بالای موفقیت، پیدا کردن راه‌هایی برای معنادارتر کردن موضوع، و پاداش دادن به خود به طور مکرر، همه روش‌هایی هستند که می‌توانند فعالیت یادگیری را آن‌قدر لذت‌بخش کنند که نیازی به انضباط زیاد برای اجرای آن نداشته باشید.

۵. تصمیم بگیرید از چه چیزی کمتر انجام دهید تا بیشتر یاد بگیرید

در بحث بهبود فردی، صحبت درباره‌ی انجام کمتر از برخی فعالیت‌های مفید برای یادگیری بیشتر، معمولاً تابو است. تصور رایج این است که باید ورزش کنید، به معاشرت بپردازید، مدیتیشن کنید، یادداشت‌نویسی داشته باشید، کار کنید، سفر کنید، زمان باکیفیت با خانواده خود بگذرانید و روزانه شانزده لیوان آب بنوشید.

اما این کارها غیرممکن است. شما واقعاً نمی‌توانید همه‌چیز را انجام دهید و افرادی که به نظر می‌رسد همه کارها را انجام می‌دهند، در واقع چنین نمی‌کنند.

در واقع، تصمیم به یادگیری بیشتر همیشه تصمیمی است که به معنای انجام کمتر از برخی چیزهای دیگر است. گاهی اوقات این مبادله‌ها تضاد ارزش معناداری ایجاد نمی‌کنند (مثلاً من اصلاً از رسانه‌های اجتماعی دل‌تنگ نمی‌شوم)، اما همیشه این‌طور نیست. به عنوان مثال، تصمیم به صرف زمان بیشتر برای خواندن کتاب ممکن است به معنای صرف زمان کمتر برای پیگیری اخبار باشد. یا تصمیم به یادگیری یک زبان ممکن است به این معنا باشد که دیگر سی دقیقه در روز برای مدیتیشن وقت نخواهید داشت.

گاهی این مبادله بین چیزهایی است که قصد یادگیری آن‌ها را دارید. پس از داشتن فرزند، من عمداً تصمیم گرفتم که تمرین منظم مکالمه برای زبان‌هایی که آموخته‌ام را متوقف کنم. از این بابت احساس بدی داشتم، تا حدی به این دلیل که حفظ سطح مکالمه در این زبان‌ها برایم مهم بود. با این حال، اگر اصرار می‌کردم که چندین ساعت در هفته برای حفظ پروژه‌های یادگیری قبلی خود برنامه‌ریزی کنم، مانع از یادگیری چیزهای دیگر می‌شدم که برایم ارزش بیشتری دارند.

نیاز به پذیرش این مبادله‌ها یکی از دلایلی است که من پروژه‌های یادگیری با جدول زمانی مشخص را بیشتر از عادت‌هایی که به‌طور نامحدود ادامه می‌یابند، می‌پسندم. متعهد شدن به بهبود مهارت‌های خود در زبان فرانسه، جاوااسکریپت یا سخنرانی عمومی آسان‌تر است اگر این مدت چهار ماه باشد تا یک تعهد دائمی.

با این حال، فکر می‌کنم بسیاری از ما بهتر عمل خواهیم کرد اگر این مبادله‌ها را صریح بیان کنیم، به جای اینکه بی‌فکرانه تصمیم بگیریم و بعداً از آن احساس گناه کنیم.

منبع

یادگیریمدیریت زماناسکات یانگ
Founder of Pelle agency
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید