متیو تروث
متیو تروث
خواندن ۳ دقیقه·۱۹ روز پیش

تغییر مسیر مکالماتم با بازخورد فعالانه

وقتی به بازخورد فکر می‌کنم، همیشه یاد مکالماتی می‌افتم که مسیرشون از دستم خارج شد و به جای سازندگی، تبدیل به احساس ناکامی و دفاع شد. تجربه بهم یاد داد که بازخوردهایی که فقط به اشتباهات گذشته چنگ می‌زنن، در نهایت حس منفی بیشتری به همراه میارن. اما اگه بازخوردها به آینده چشم بدوزن و به دنبال فرصت‌های بهبود باشن، نه تنها حس خوبی به مخاطب می‌دن، بلکه باعث می‌شن طرف مقابل حس مسئولیت و قدرت بیشتری برای تغییر پیدا کنه. این روش رو بهش می‌گن "بازخورد فعالانه و آینده‌نگر"، و واقعاً دیدم که چطور می‌تونه مکالماتم رو به سمت سازنده‌تری هدایت کنه.

به مرور یاد گرفتم که تمرکز رو از اشتباهات گذشته بردارم و به سمت فرصت‌های آینده ببرم. مثلا اگه قبلاً می‌گفتم "اگه این کار رو زودتر شروع می‌کردی، نتیجه بهتری داشتیم"، حالا می‌گم "شروع زودتر در پروژه‌های آینده می‌تونه نتایج فوق‌العاده‌ای داشته باشه". همین تغییر ساده، مکالمه رو از جایی که حسرت یا نقد توش سنگینی می‌کنه، به سمت امید و انگیزه برای تغییر می‌بره.

یه درس دیگه که یاد گرفتم، تأکید بر فواید کارهایی بود که قراره مخاطب در آینده انجام بده، نه کمبودهایی که در گذشته بوده. مثلا به جای "باید دقت بیشتری می‌کردی"، حالا می‌گم "دقت بیشتر توی پروژه‌های بعدی کمک می‌کنه به نتایجی برسی که خودت هم ازش لذت ببری." این تغییر لحن، انگیزه‌ی درونی طرف مقابل رو تقویت می‌کنه، چون به جای اینکه حس کنه سرزنش شده، احساس ارزش و هدفمندی پیدا می‌کنه.

در استفاده از بازخورد، به مرور فهمیدم زبان همدلانه و مثبت چقدر می‌تونه تأثیر عمیق‌تری بذاره. وقتی به جای "این قسمت مشکل داشت و نباید اینطور می‌شد" می‌گم "ایده‌های خوبی داشتی و با کمی توجه به جزئیات، نتایجی می‌گیری که خودت هم بهش افتخار کنی"، دیگه حس نقد توی جمله نیست. اینطوری نه فقط مخاطب حس می‌کنه که حمایتش می‌کنم، بلکه انگیزه و انرژی بیشتری برای بهتر شدن پیدا می‌کنه.

یک نکته طلایی که در بازخورد دادن یاد گرفتم، پیشنهادهای مشخص برای گام‌های بعدی بود. وقتی به جای گفتن جملات کلی و مبهم، توصیه‌های روشن و عملی می‌دم، نتیجه خیلی سازنده‌تره. مثلا به جای "نیاز بود بیشتر به این موضوع توجه کنی"، حالا می‌گم "در پروژه‌های بعدی، اضافه کردن جزئیات بیشتر در گزارش می‌تونه بهت کمک کنه که نتایج بهتری بگیری." این نوع بازخورد نه فقط حس روشنی از مسیر به طرف مقابل می‌ده، بلکه کمک می‌کنه که راحت‌تر قدم برداره.

از تجربیاتم فهمیدم که تأکید بر دستاوردهای گذشته و استفاده از اون‌ها به عنوان پایه‌ای برای آینده، نوعی قدردانی و امید رو توی مکالمه ایجاد می‌کنه. مثلاً به جای اینکه بگم "می‌تونستی نتیجه بهتری بگیری"، حالا می‌گم "با توجه به پیشرفت قبلی‌ت، مطمئنم که در آینده به سطحی می‌رسی که خودت بهش افتخار کنی". این جمله به طرف مقابل حس رشد و پذیرش می‌ده، و اون رو به سوی بهتر شدن هدایت می‌کنه.

در این مسیر، تفاوت بین بازخورد (Feedback) و پیش‌خور (Feedforward) برای من خیلی پررنگ شد. بازخورد معمولاً بر اساس نتایج و عملکرد گذشته هست؛ انگار با نگاه به گذشته به دنبال اشتباهات می‌گرده و سعی می‌کنه از اون‌ها درس بگیره. اما پیش‌خور به آینده چشم داره و پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد ارائه می‌ده. این روش به من نشون داد که وقتی به جای تمرکز بر گذشته، تمرکز رو به فرصت‌های آینده معطوف می‌کنم، چقدر می‌تونم حس مثبت و انگیزه بیشتری در مخاطب ایجاد کنم.

اگه از کسی بازخوردی بگیرم مثل "گزارش قبلی که ارائه دادی خوب بود، ولی بخش تحلیل می‌تونست دقیق‌تر باشه"، این نوع بازخورد می‌تونه کمک‌کننده باشه، اما چون تمرکزش بر گذشته‌ست، شاید کمی حس نقد یا سرزنش رو به همراه بیاره. در مقابل، اگه بگن "در گزارش بعدی، می‌تونی با تمرکز بیشتر روی تحلیل‌ها، گزارشی تهیه کنی که نتایج رو عمیق‌تر نشون بده"، این جمله نه تنها حس رشد و پیشرفت بیشتری می‌ده، بلکه مخاطب رو به سمت انجام بهتر کارها در آینده هدایت می‌کنه.

به مرور یاد گرفتم که هر دو روش، بسته به موقعیت، می‌تونن مفید باشن. بازخورد برای اصلاح اشتباهات گذشته خوبه، اما وقتی هدف، افزایش انگیزه و اعتماد به نفسه، پیش‌خور گزینه مؤثرتریه. با ترکیب این دو، تونستم از درس‌های گذشته استفاده کنم و در عین حال، با پیشنهادهایی برای آینده، مخاطب رو به تلاشی برای بهتر شدن و دستیابی به نتایج جدید تشویق کنم.

بازخوردارتباطاتمهارت ارتباطیارتباط موثرهمدلی
AI Product Manager
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید