واقعه غدیر خم، تنها یک رویداد تاریخی نیست؛ آزمایشگاهی زنده برای شناخت کهنالگوهای شخصیتی انسانها در مواجهه با حقیقت است. با تحلیل رفتار گروههای حاضر در غدیر بر اساس نظریههای طرحوارهشناسی (Schema Therapy) و تیپشناسی روانشناختی، میتوان الگوهای عمیقتری از واکنشهای آنان را کشف کرد. این تحلیل، غدیر را به آینهای برای شناخت روانشناسی اجتماعی تبدیل میکند.
الف) وفاداران راسخ: طرحوارههای "تعهد مقدس" و "حقیقتجویی"
(افرادی مانند سلمان، ابوذر، مقداد،عمار و بسیاری از یاران صادق و وفادار پیامبر)
- طرحواره غالب:
- ایثارگری سالم (Healthy Self-Sacrifice): ترجیح منافع الهی بر منافع فردی
- معیارهای والا (Unrelenting Standards): پایبندی به اصول اخلاقی بدون سازش
- تیپ روانشناختی:
- تیپ ۱ انیاگرام (اصلاحگر): حساسیت به عدالت و اشتیاق برای اصلاح جامعه
- تیپ ۹ انیاگرام (صلحطلب): وحدتگرایی مبتنی بر حقمداری
- رفتار در غدیر:
بیعتی آگاهانه با شعار "بخٍ بخٍ لک یا علی!" که نشاندهنده یکپارچگی شخصیت (Integration) و هماهنگی ارزشها با عمل است.
- نقش پس از غدیر:
مقاومت در برابر انحرافات، با وجود تبعید و شهادت (الگوی پایدار "ثبات قدم").
ب) انصار مدینه: کشمکش بین "هویت قبیلهای" و "تعهد دینی"**
(سران قبایل اوس و خزرج)
- طرحواره غالب:
- وابستگی گروهی (Group Dependency): اولویت منافع قبیله بر ارزشهای فراقومی
- ترس از طرد (Fear of Rejection): نگرانی از انزوای سیاسی در صورت حمایت از علی(ع)
- تیپ روانشناختی:
- تیپ ۶ انیاگرام (وفاخو): وفاداری به ساختارهای موجود (حکومت مدینه)
- تیپ ۳ انیاگرام (موفقیتطلب): محاسبهگرایی برای حفظ موقعیت اجتماعی
- رفتار در غدیر:
بیعت ابتدایی، اما تعارض شناختی (Cognitive Dissonance) در سقیفه بین "وفاداری به غدیر" و "حفظ نفوذ قبیلهای".
- نقش در سقیفه:
اکثریت با محاسبه "قبیلهگرایی = بقای سیاسی"، از بیعت غدیر عدول کردند (الگوی "تطبیقپذیری منفعلانه").
ج) تازهمسلمانان قبایل: سلطه "طرحوارههای جاهلی"
(حجاج تازهاسلامآورده از قبایل مختلف)
- طرحواره غالب:
- اطاعت کورکورانه (Subjugation): تبعیت از رهبران قبیله بدون تفکر انتقادی
- بیکفایتی اجتماعی (Social Incompetence): ناتوانی در تحلیل مستقل سیاسی
- تیپ روانشناختی:
- تیپ ۸ انیاگرام (رهبر): اما در نقش پیرو! (تبعیت از شیوخ قبیله)
- تیپ ۷ انیاگرام (خوشگذران): گرایش به سادهانگاری مسائل پیچیده
- رفتار در غدیر:
بیعتی سطحی تحت تأثیر هیجان جمعی، بدون درک عمق ولایت (الگوی "تأثیرپذیری انبوه").
- نقش پس از غدیر:
تغییر سریع موضع با شعار "من لا ربی له؟!" (کیست که پروردگار ندارد؟) که نشاندهنده فقدان پایگاه ارزشی مستقل است.
د) منافقان و کینهتوزان: فعالسازی "طرحوارههای تاریک"
(برخی سران قریش مانند ابوسفیان، ولید بن عتبه و...)
- طرحواره غالب:
- حقستانی (Entitlement): باور به انحصار حق حکومت برای قریش
- استثمارگری (Exploitativeness): استفاده ابزاری از دین برای قدرت
- تیپ روانشناختی:
- تیپ ۸ انیاگرام بیمارگونه (سلطهجو): میل به کنترل و حذف رقبا
- تیپ ۳ انیاگرام ناسالم (فریبکار): مصلحتاندیشی افراطی
- رفتار در غدیر:
بیعتی تحمیلی با نفاق سازمانیافته (Organized Hypocrisy) و برنامهریزی پنهان برای نقض آن.
- نقش در سقیفه:
تحریک تعصبات قبیلهای و ایجاد رعب با تهدید *"هر کس مخالف کند سرش را میزنیم!"* (الگوی "ماکیاولیسم مذهبی").
ه) الگوی ویژه: عباس، عموی پیامبر(ص) - پاسداران "طرحواره خاندانی"
- طرحواره غالب:
- وفاداری خانوادگی (Family Loyalty): حمایت بیقیدوشرط از پیامبر(ص) و علی(ع)
- مسئولیتپذیری فراقومی (Transcendent Responsibility)
- تیپ روانشناختی:
- تیپ ۶ سالم (مدافع): دفاع از حریم حق حتی با هزینه شخصی
- تمایز کلیدی:
عباس(ع) با وجود قدرت نظامی بنیهاشم، هیچگاه از "طرحواره قبیلهگرایی" برای مقابله با غدیر استفاده نکرد (نفی سوءاستفاده از تبار برای نقض ولایت).
نتیجهگیری روانشناختی: غدیر به مثابه "آزمون طرحوارهها"
غدیر پرده از بسیاری از کهنالگوهای ناخودآگاه انسانها برداشت:
1. وفاداران راسخ → فعالسازی طرحوارههای تعالیبخش (ارزشمحور)
2. منافقان → فعالسازی طرحوارههای تاریک (قدرتمحور)
3. انصار و تازهمسلمانان → تسلط طرحوارههای انطباقی (منفعتمحور)
این واقعه ثابت کرد "پذیرش ولایت" نیازمند تخریب سه طرحواره مخرب است:
- قبیلهگرایی (جانشینی "امت اسلامی" به جای "عصبیّت جاهلی")
- مصلحتاندیشی کوتاهمدت (ترجیح منافع آنی بر تعهد ابدی)
- تبعیت کورکورانه (جایگزینی عقلانیت دینی با پیروی از اکثریت)
غدیر نشان داد تا زمانی که اجتماع مایل به درمان طرحواره های غلط ذهنی اقدام نکند و باورهای خویش را با حق و حقیقت مطابقت ندهد، میتواند منجر به نابودی، سست شدن، آسیب دیدن و تغییر جهت تدریجی یک جامعه به سوی اضمحلال باشد.