اگر بخواهیم بپرسیم، اکثر مردم موافق هستند که تنهایی حالتی ناخوشایند است که اغلب با احساس پوچی و نارسایی اجتماعی همراه است. با تنها ماندن، بسیاری از مردم احساس میکنند از امنیت، حمایت و آسایشی که گروههای اجتماعی فراهم میکنند دور شدهاند.
وقتی تنها هستیم، مجبور نیستیم آنقدر به محرک های بیرونی توجه کنیم و می توانیم بیشتر روی خودمان تمرکز کنیم. به همین دلیل به افکار خود گوش می دهیم و احساسات خود را با وضوح بیشتری شناسایی می کنیم.
هنگامی که ما توسط افراد دیگری احاطه می شویم، به ناچار متوجه می شویم که تحت نظر هستیم. این به خودی خود ما را محدود می کند و ما در نهایت رفتار خود را با رفتار دیگران تطبیق می دهیم. بنابراین، وقتی تنها هستیم، میتوانیم بدون ترس از قضاوت شدن، صادقانه عمل کنیم.
این یک بخش اساسی از رشد انسان است، ایجاد یک احساس سالم از خودمختاری که به ما اجازه می دهد به عنوان یک فرد عمل کنیم. وقتی تنها هستیم، این فرصت را داریم که ببینیم بدون وابستگی به دیگران چگونه عمل می کنیم و یاد بگیریم که با موقعیت هایی که ممکن است ندانیم در غیر این صورت چگونه حرکت کنیم، سازگار شویم.
بر اساس تئوری های تسهیل و بازداری اجتماعی، افراد در مواجهه با کارهایی که نیاز به توجه زیادی دارند، به تنهایی عملکرد بهتری دارند. اضطراب عملکرد از بین می رود.
تنهایی فرصتی عالی به ما می دهد تا خلاقیت را به جریان بیندازیم. ثابت شده است که کار به تنهایی تمرکز و آزادی فکر را بهبود می بخشد، که عناصر ضروری برای توسعه موفقیت آمیز فرآیند خلاقیت هستند.
زمان جدایی می تواند مانع از اشباع بیش از حد ما از تحریک بیش از حد اجتماعی شود. این به نوبه خود به ما این امکان را می دهد که بیشتر در زمانی که با دیگران می گذرانیم زیاده روی کنیم.
"تنهایی گاهی اوقات بهترین شرکت است و یک بازنشستگی کوتاه بازگشتی شیرین به همراه دارد." -جان میلتون-
برخی از مطالعات به این نتیجه رسیده اند که از طریق تنهایی، می توانیم درک بهتری از خود و اولویت های خود داشته باشیم. این امر به ویژه با توجه به تأثیر زیادی که گروه های اجتماعی بر نحوه تعریف ما از خود به عنوان افراد دارند بسیار مهم است.
به طور خلاصه، این 7 مزیتی است که می توانید از مدتی تنها بودن به دست آورید