
برای خیلیها شنبه یعنی شروع یک هفتهی پر از کار، جلسه، تکلیف و ددلاین. اما برای من، شنبه مثل یک سکوی پرتابه؛ جایی که میتونم ریست کنم، هدفگذاری کنم و خودم رو برای روزهای بعد آماده بسازم.
سالها طول کشید تا بفهمم کیفیت شنبههام، کیفیت کل هفتهام رو تعیین میکنه. وقتی شنبه رو با بیحوصلگی و بیبرنامگی شروع میکنم، کل هفته مثل دومینو خراب میشه. ولی وقتی شنبه رو درست بچینم، انگار همهچیز روی ریل میافته.
اینجا میخوام مفصل براتون بگم روتین شنبههام چطوریه:
شنبهام رو با آلارم چندباره و استرس شروع نمیکنم. ترجیح میدم زودتر بخوابم و صبح شنبه با آرامش بیدار شم. اولین کارم نوشیدن یک لیوان آب ولرمه. این کار ساده بدنم رو از خواب بیدار میکنه و حس طراوت میده. بعد چند دقیقه فقط نفس عمیق میکشم، پردهها رو کنار میزنم و نور صبح رو به خونه راه میدم. همون لحظه حس میکنم هفتهی جدید شروع شده.
قبل از اینکه گوشی دستم بگیرم یا اخبار ببینم، سراغ دفترچهی کوچیکم میرم. اونجا مینویسم این هفته چه چیزهایی برام مهمه. سعی میکنم سه تا هدف اصلی انتخاب کنم. نه بیشتر. چون زیاد که باشه پراکنده میشم. این سه تا مثل چراغ راهنمای هفتهان و هر بار گیج بشم، برمیگردم و نگاهشون میکنم.

نیاز نیست باشگاه برم یا حرکات سخت انجام بدم. چند حرکت کششی، کمی درجا زدن یا حتی پیادهروی کوتاه توی کوچه کافیه. شنبه که باشه، انرژی هنوز کم و بیش خوابآلودگی هفتهی قبل باقی مونده. ورزش سبک کمک میکنه بدنم به حالت آمادهباش برسه.
یکی از تفاوتهای شنبه برای من صبحانهست. سعی میکنم مفصلتر بخورم: میوه، نان، تخممرغ یا یه نوشیدنی سالم. چون میخوام حس کنم این روز ارزش خاصی داره. یه جور جشن کوچک برای شروع هفته.
بعد از صبحانه، قبل از اینکه درگیر تماسها، پیامها یا شبکههای اجتماعی بشم، یک ساعت کامل رو فقط به یک کار مهم اختصاص میدم. نه کار فوری، نه کار بیاهمیت؛ کاری که واقعاً برای من ارزش داره. مثلا نوشتن یک متن، برنامهریزی پروژه، یا حتی مطالعهی یک کتاب کلیدی. این یک ساعت مثل سرمایهگذاریه؛ بهرهاش رو در کل هفته میگیرم.
شنبهها وسط روز کمی برای خودم وقت میذارم. گاهی موسیقی گوش میدم، گاهی کتاب میخونم یا حتی به یک کافه خلوت میرم. این زمان کمک میکنه شنبه فقط روز «کار» نباشه، بلکه روز «خودم» هم باشه.
عصر شنبه معمولاً لیست کارهای هفتگی رو نهایی میکنم. یادداشتها، ایمیلها و برنامههای کاری رو مرور میکنم. حتی سعی میکنم میز کارم رو مرتب کنم. حس خوبیه وقتی میدونی همهچیز سر جاشه و فردا صبح لازم نیست دنبال وسایل یا یادداشت گمشده بگردی.
آخر شب به خودم یک پاداش کوچیک میدم. ممکنه دیدن یک فیلم باشه، یا خوردن یک دسر، یا حتی یک تماس با دوستی که دلم براش تنگ شده. این پاداش باعث میشه شنبه رو با حس خوب تموم کنم و هفته رو مثبت شروع کنم.

برای من، شنبه فقط شروع هفته نیست؛ فرصتیه برای ساختن هفتهای که دوست دارم. وقتی شنبه رو درست مدیریت میکنم، بقیه روزها مثل دومینو پشت سر هم درست میچینن.
شاید هر کسی روتین خودش رو داشته باشه، اما پیشنهاد میکنم شما هم چند تا آیتم ثابت برای شنبههاتون پیدا کنید. چون شنبه همون روزیه که میتونه هفتهی شما رو بسازه یا خراب کنه.
«شما شنبههاتون رو چطور میگذرونید؟ روتین خاصی دارید؟»