"아유미"?
"아유미"?
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

... ! ???? ?????? ??



اشک هایم گونه هایم را نوازش میکرد.
قلبم درد میکرد.
به ستاره هایی که در آسمان تاریک می درخشیدند

خیره شده بودم.
صدای موج هایی که به ساحل می خوردند ، با حال من همخوانی داشت.
دستی روی شانه هایم قرار گرفت.
برگشتم و بهش خیره شدم.
به کسی که بهم آرامش میده نگاه می کردم.
اون لبخند آرام ،

زیباترین لبخندی بود که دیده بودم.
اشک هایی که روی صورتم بود را پاک کرد

و با یک آغوش گرم ، باعث تسکین قلبم شد.

زندگی دورنخودمغمگینآغوشدرد و دل
‌رهایم نکن، رمان های آیومی:) ایومی هستم که دنیای انیمه ام را در ذهنم ساختم♡ شعر نویس و رمان یا داستان مینویسم امید وارم از فعالیتم خوشتون بیاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید