ویرگول
ورودثبت نام
کمیل امینی
کمیل امینیسیر محتوایی خاصی ندارم، من هستم و افکارم
کمیل امینی
کمیل امینی
خواندن ۴ دقیقه·۲ روز پیش

معرفی کتاب هنر شناخت افراد از دیوید بروکس

ما انسانها درست مثل آب و غذا به دیده و شنیده شدن هم نیاز داریم. موجوداتی اجتماعی هستیم که طی هزاران سال با همکاری و همبستگی زنده ماندیم و توانستیم در برابر حیوانات وحشی و بلایای طبیعی جان سالم به در ببریم. از همین رو، به طور کلی، دیده و شنیده شدن از سوی دیگری حالمان را خوب میکند و طرد شدن حالمان را بد. نویسنده به ما میگوید که سعی کنیم انسانها را بشناسیم و این شناختن از فیلتر دیدن و شنیدن دیگری به دست می آید و در طول کتاب با وام گیری از پژوهش های روانشناختی، داستان های زندگی شخصی و رمان ها، چگونگی شناخت دیگری را به ما آموزش میدهد.

مهمترین نکته ای که او به ما میگوید مقوله همدلی است. اینکه دنیا را از چشمان دیگری ببینیم و همان بازخوردی که خودمان اگر جای دیگری بودیم انتظار داشتیم دیگری بدهد را به او بدهیم. اما همدلی فقط به این تعریف ختم نمیشود، همدلی سه مرحله دارد: آینه سازی، ذهن خوانی و مراقبت.

در آینه سازی شما حس می کنید آنچه را که دیگری حس میکند، مثلا با مشاهده گریهٔ دیگری متاثر میشوید.

در ذهن خوانی شما تلاش میکنید بر اساس تجارب خودتان، ذهن طرف مقابل را پیشبینی کنید، مثلا تلاش میکنید که بفهمید که چه میخواهد و چه چیزی حالش را بهتر میکند.

در مراقبت، شما رفتاری میکنید که در جهت حال خوب دیگری باشد، مثلا او را بغل میکنید، خودتان را کنجکاو نشان میدهید که دیگری حس کند کسی او را میشنود و ..

در دو مرحله اول، ما به شدت بر اساس تجارب خودمان و آنچه که خودمان در بعضی لحظات نیاز داریم، می سنجیم و فکر میکنیم دیگری هم همین است. اما در مراقبت شما بازخوردی میدهید که لزوما براساس تجاربتان نیست. یعنی این احتمال را میدهید که ممکن است دیگری خواسته متفاوتی داشته باشد و مانند من نباشد. این آگاهی ناشی از مطالعات روانشناسی و گفتگوهای عمیق با دیگران است.

دقیقا در همینجاست که دیدن و شنیدن دیگران به امری مهم تبدیل میشود. ما با اینکار یاد میگیریم که دیگران به چه شکل هستند و چه تفاوتی با ما دارند. نویسنده از ما میخواهد به سطح قانع نباشیم و عمیق شویم. مثلا اگر کسی میگوید به فلان مکتب باور دارم، به جای اینکه او را تایید کنیم یا نقد کنیم، بپرسیم که چه شد باور پیدا کردی؟، چه شد فلان باور را نداری؟ یا اگر میگوید خوب هستم، از او بپرسیم که چرا خوب هستی؟. این روش ارتباطی کمک میکند یکدیگر را عمیق تر ببینیم، دیده شویم و در نتیجه حال بهتری داشته باشیم.

علاوه بر اینکه نویسنده نکاتی در باب چرایی و چگونی دیده و شنیدن شدن دیگری به ما میگوید، در مورد اینکه چرا دیگران را نمیبینم یا دقیق تر: چرا با دیگری همدلی نمیکنیم هم نکاتی گوشزد میکند.

او علت همدلی نکردن با دیگری را به چهار دسته طبقه بندی میکند: خودپرستی، اضطراب، ناتوانی ذهنی و ذات گرایی.

در خودپرستی، فرد خودش را خوبِ مطلق و دیگران را بد میداند. در نتیجه تجارب و باورهای خودش را خیلی بالاتر از دیگری میداند و به طور کلی اصلا دیگران را مهم نمیبیند که بخواهد با آنها همدلی کند.

در اضطراب، فرد آنقدر نگران بروز نواقص و اشتباهات خودش است که اصلا نمیتواند به دیگری فکر کند و خودش را جای او بگذارد یا چالشی در زندگی خود دارد که وابسته به آینده نامعلوم است و نمیتواند به چیزی جز آن چالش فکر کند. مثلا پدرش در بیمارستان بستری است و دوست او در حال ابراز احساسات است. این فرد نمیتواند خودش را جای دوستش بگذارد و با او همدلی کند چون ذهنش درگیر پدرش است.

در ناتوانی ذهنی، فرد یا به علت مشکلات ژنتیکی و یا نحوه تربیت در کودکی، توانایی تخیل را ندارد ( یا کم دارد) او نمیتواند چیزی جز تجارب خود را تصور کند و فکر میکند دنیا همین است که خودش تجربه میکند، در نتیجه درک دیگری که با او متفاوت است برایش سخت است. همچنین ممکن است توانایی تخیل داشته باشد اما نیازی نمیبند که از آن استفاده کند چرا که در کودکی، کسی با او همدلی نکرده است یا اصلا ندیده است که پدر و مادر با یکدیگر همدلی کنند. از همین رو او مهارت کمی در همدلی دارد.

در ذات گرایی، فرد، دیگری را بر اساس گروه یا قومیتی که در آن است قضاوت میکند. مثلا میگوید تو که از فلان منطقه هستی، پس فلانی. به نوعی دیگری را به عنوان یک انسان منحصر به فرد نمیبند و فقط و فقط بر حسب گروهی که در آن تعلق دارد میبیند. این رویکرد در جوامع جمع گرا که فردگرایی بی ارزش است بیشتر دیده میشود.

به طور کلی، خواندن این کتاب را به شدت توصیه میکنم. سعی کردم به زعم خودم، مهمترین نکات این کتاب را بنویسم و امیدوارم که مفید بوده باشد. این نوشته را با یک نقل قول از چارلز بوکوفسکی به پایان میرسانم:

«همه ما خواهیم مرد، همه ما، چه سیرکی! همین باید به تنهایی کافی باشد تا به یکدیگر عشق بورزیم، ولی اینطور نیست»

همدلیکتابمعرفی کتابروانشناسیروابط
۳
۰
کمیل امینی
کمیل امینی
سیر محتوایی خاصی ندارم، من هستم و افکارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید