ویرگول
ورودثبت نام
شعرخوانی | علی‌اکبر یاغی‌تبار
شعرخوانی | علی‌اکبر یاغی‌تبار
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

کهن‌الگوی غوطه‌ور در خون

از عروض «خلیل بن احمد»، این حصارِ مسقّف موزون،

دارد آهسته می‌زند بیرون، کهن‌الگوی غوطه‌ور در خون

کهن‌الگوی غوطه‌ور در خون، در عروض عرب نمی‌گنجد

مثل من در جهانِ بی‌مادر، مثل تو در جهانِ بی‌ ... خفه‌خون!!!

خفه‌خون یک سلاح مردانه است؛ با شعاع خرابیِ بالا

مثلاً طیِّ اولین «منزل» مثلاً فتح چندمین خاتون

پدر از فتح چندمین خاتون، پسر از زورخانه بیرون زد

کهن‌الگوی قصه‌ی من هم دارد از خا...نمی‌زند بیرون

دارد از خانه...آه!!! گفتی آه؟ آه یعنی دوتا کهن‌الگو

تحت نام حمایت یک تن، زیر پای تعرّضِ قانون

غرقی و غرقم و فراغرق است؛ کهن‌الگوی این غزل در من،

من در اوهام یک بیابانگرد؛ تو در اوهام کاشف افیون-

-که نظر باختن به آهو را کار مردان سفله می‌داند.

مأخذ معتبر؟؟؟ چه می‌دانم! مثلاً ترّهات افلاطون،

در ضیافت. جهانِ مردانه سازوکاری جهنمی دارد؛

کهن‌الگوی این غزل از شعر، من هم از وزن می‌زنم بیرون:

آی مادر! مادر! مادر! کاش می‌شد تو را بگنجانم

در عروضِ خلیلِ بن احمد، در پناه قوافی موزون

چند قرن است رفته‌ای مادر؟! چند قرن است رفته‌ای که هنوز

هرچه جان می‌کنم نمی‌گنجی در «خفیف مسدّس مخبون»؟!


علی‌اکبر یاغی‌تبار

شعرشعر معاصرعلی اکبر یاغی تبار
این صفحه به دست دوستداران علی‌اکبر یاغی‌تبار اداره می‌شود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید