این یک روزانه نویسی است.
موضوع امشب روزمرگی ست. کلمهای که از وقتی مروارید دو بخشش کرده جور دیگری در نظرم جلوه میکند. اصلا شاید واقعا هم از همین ترکیب ساخته شده باشد : روز_مرگی
به معنی مرگ روزها، مثل مردآب. آب راکد و مُرده. روزهای بیتلاطم و بیماجرا. روزهایی که زندگی در آنها جریان ندارد.
امشب خیلی خسته هستم، همینقدر کافیست.
شب بخیر.