Nora.sh·۱۲ روز پیشI see my reflection in your eyes...We were too close to the stars, I never knew somebody like you:)
Bahar Noori·۱۶ روز پیشروزانه نویسیاین روزها نوشتن و ژورنال نویسی معنا و مفهوم تازه ای برایم یافته است. آنچه زندگی روتین و تکراری ما را از چرخه تسلسل و تکرار دور می کند انجام…
Nora.sh·۱ ماه پیشپنجشنبهها با بابا مشتبا:)_مالکیت و غیرت و حسودی که توی کتابا میبینی، عشق نیستن... عشق یعنی خم بشی، از خودت بگذری، ببخشی و بخوای کنارش باشی نه این که کنارت باشه.
ریحانه کثیری نژاد "Kaktttos_R"·۱ ماه پیشاسلایسی از شمال!همیشه وقتی خبر دار میشم آقاجون و مادرجون قراره از خطّهٔ شمال ایران بیان به آلوده ترین شهر ایران و بهمون سر بزنن، دلم رو کلی صابون میزنم که…
ریحانه کثیری نژاد "Kaktttos_R"·۱ ماه پیشمدیونبه دانشگاه که رسیدم، با وجود اینکه چند لقمهای صبحانه خورده بودم، از ضعف سرگیجه گرفته بودم.هر روز که زود میرسیدم قبل امتحانم میرفتم کتابخ…
ریحانه کثیری نژاد "Kaktttos_R"·۲ ماه پیشدست نزن، کم میاد...!دلتون نخواد!,احتمالاً شما هم یادتونه که هر بار مامان سیبزمینی سرخ میکرد، مست شده از بوی این نعمت، به سمتش کشیده میشدیم. مثلاً یواشکی و ب…