ویرگول
ورودثبت نام
yeDoor
yeDoorمدتی هست دور شدم. این‌جا از احساسات مختلفی که باهاشون روبه‌رو می‌شم می‌نویسم. از اینکه خونده بشن، خوش‌حال می‌شم.
yeDoor
yeDoor
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

سربالایی شده!

حس می‌کنم توی اون قسمت سنگی و اذیت‌کننده‌ی کوهم. سربالایی بدی شده. بیش‌ترش رو اومدم. قله رو هنوز نمی‌بینم اما می‌دونم دیگه نزدیکه. این دفعه از بار قبل بیش‌تر اومدم و خوش‌حالم. می‌تونم ادامه بدم اما نفسم داره تنگ می‌شه. می‌تونم برگردم اما بهم حس شکست می‌ده. ممکنه دیگه نتونم بیام تا این‌جا. داره شب می‌شه و وقت استراحت ندارم. به پشتم نگاه می‌کنم و یادم میاد با چه سختی‌ای اومدم. از تلاش‌هام راضی‌ام اما به خودم می‌گم الان موقع ایستادن نیست. هنوز می‌تونم برم.

مسیر روبه‌رو‌ام رو نگاه می‌کنم و توی ذهنم به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیمش می‌کنم.

باید برسم.

وقتی رسیدم، اون‌جا هر شکلی که بود، راضی‌ام. تا حالا مسیرهام به جای بدی نرسیده. الان «سربالایی شده» برگشتنش آسونه.


دلنوشتهدلتنگی
۵
۰
yeDoor
yeDoor
مدتی هست دور شدم. این‌جا از احساسات مختلفی که باهاشون روبه‌رو می‌شم می‌نویسم. از اینکه خونده بشن، خوش‌حال می‌شم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید