شاید حدودا بیشتر از یکساله که برای نوشتن اینجا، دارم دست دست میکنم،
خودمم گاهی اوقات نمیدونم اینهمه منتظر موندن و از دست دادن فرصت ها چرا درونم اتفاق می افته،
اوه... این کمال گرایی لعنتی!!
بگذریم؛
به هر حال تصمیم گرفتم به جای داشتن وبلاگ شخصی (که قبلا یه چندتایی داشتم) اینجا از تجرییات شخصی که بیشتر هم به کار خودم مربوط میشه بنویسم،
ویرگول حقیقتا فضای فوق العاده ساده و مینیمالی رو برای نوشتن فراهم کرده که همین الان هم دارم در لحظه، از نوشتن داخلش لذت میبرم.
اینجا قرار نیست آموزش بدم، بیشتر میخوام یه سبک روزنوشته طور داشته باشه، یه سبک مثلا درد و دلی، یا انتقال تجربه های کاملا شخصی خودم راجع به کارم، برخی از مطالعاتی که دارم و گاهی اوقاتم دوست دارم تراوشات ذهنی که بعضی هاشون حقیقتا شاید مزخرف هم باشن انتشار بدم ?
ولی حقیقتا نوشتن آرومم میکنه، مثل مسکن میمونه، تخلیه میشی، آزاد و رها، اصن یه وضعی!
قائدتا طبق قائده ی: {هر راست نشاید گفت} نمیتونم حدود 60 درصد از درونیاتم رو بروز بدم، همیشه دوست داشتم که میتونستم اما نمیشه دیگه، نیازی هم به دلیل آوردن نیست، خودتون دیگه در جریانین صد در صد...!
بیخیال!
راستی اگه دوس داشتین با قسمت جدی تر کارم آشنا بشین، پیج من رو داخل اینستاگرام با آیدی yekhesabdar فالو کنین دور هم باشیم خلاصه.
و البته لازم به ذکره شغل من رسما کمک به کسب و کارها در جهت انجام بهتر تکالیف قانونی مربوط به مالیات، بیمه و مدیریت مالی به نحویه که هزینه ی کمتری رو متحمّل بشن، به طور مفید مختصر {یک حسابدار} هستم، اما نه صرفا یک حسابدار معمولی، بلکه یک حسابدار با ترکیب سمی از قانون مالیات، ارزش افزوده، دو پیمانه بیمه تامین اجتماعی، با کمی چاشنی قانون تجارت و دو قاشق غذا خوری قانون کار، یه خورده هم استاندارد های حسابداری?
خب دیگه همینقدر کافیه برای استارت کار
تابعد...