ویرگول
ورودثبت نام
یونس داستانی
یونس داستانیپسر 18 ساله انزوا طلب با روحیه ضعیف عاشق بازی های کامپیوتری عاشق نجوم و کیهان و کمی هم روانشناسی
یونس داستانی
یونس داستانی
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

نقاب های بی صدا

در مقاله‌های قبلی راجب انزواطلبی تا اوتیسم و علائم و رفتارهای فرد مبتلا صحبت کردیم و بسیار از شما لطف داشتید و مقاله‌ها را دنبال کردید.

تا اینجا بسیاری از مشکلات انزواطلبی و اوتیسم را بررسی کردیم اما مقاله امروز کمی متفاوت، جالب و شاید برایتان عجیب باشد. پیشنهاد می‌شود قبل از خواندن این مقاله، مقاله‌های قبلی را بخوانید تا بیشتر متوجه موضوع شوید.

بخش اول: پدیده ماسک زدن

ابتدا می‌خواهم شما را با اختلالی آشنا کنم به نام پدیده ماسک زدن که این اختلال بیشتر در افراد مبتلا به انزواطلبی بیمارگونه و اوتیسم دیده می‌شود.

به گونه‌ای است که فرد مبتلا مشکلات و بیماری‌های خود را، و خودِ واقعی‌اش را پنهان می‌کند و با استفاده از تفسیرهای ساختگی، خودش را به‌عنوان شخصیتی جدید جا می‌زند. به شکلی رفتار می‌کند که انگار هیچ مشکلی در او وجود ندارد و او یک فرد عادی و حتی موفق است.

اما دقت داشته باشید که این اختلال را نباید با اختلال خودپنهان‌گری اشتباه گرفت.

ماسک زدن آگاهانه است و برای تطبیق با جامعه انجام می‌شود، نه فقط برای مخفی‌کاری. فرد می‌خواهد پذیرفته شود، و این پذیرش را با وانمود کردن به دست می‌آورد.

بخش دوم: علائم پدیده ماسک زدن

همان‌طور که در مقاله‌های قبل اشاره کوتاهی داشتیم، افراد انزواطلب تشنه توجه می‌شوند و برای جلب توجه حتی ممکن است ضعف‌های خود را هم نشان دهند. اما گاهی برای جلب توجه بیشتر یا دیده نشدن دردهایشان، شروع می‌کنند به پنهان کردن خودِ واقعی‌شان و ساختن یک نسخه جعلی از شخصیتشان.

برای مثال فردی که درونش پر از ناامیدی، اضطراب یا دردهای درونی است، ممکن است در جلسات مشاوره بخندد، ارتباط چشمی برقرار کند و درباره هیچ مشکلی حرف نزند تا مشاور تصور کند حالش خوب است.

یا نوجوانی که در خانه دچار فشار روانی شدید است، در مدرسه ممکن است با انرژی بالا ظاهر شود، چون نمی‌خواهد کسی متوجه مشکلاتش شود.

این ماسک‌ها اغلب آن‌قدر ماهرانه طراحی می‌شوند که حتی نزدیک‌ترین اطرافیان هم متوجه نمی‌شوند.

بخش سوم: خطرات بعد از این پدیده

افرادی که دچار این اختلال هستند، پس از مدتی دیگر نمی‌توانند این نقاب را نگه دارند. خستگی روانی، فرسودگی احساسی و فشار افکار درونی باعث می‌شود که کنترلشان را از دست بدهند.

اگر کسی متوجه شود که آن‌ها در حال نقش بازی کردن هستند یا به دروغ خودشان را سالم نشان می‌دادند، آن‌ها ممکن است احساس بی‌ارزشی و شرم کنند.

در این مرحله انزواطلبی بیشتر به سراغشان می‌آید، افکار منفی تشدید می‌شود و رفتارهایی مثل خودزنی، گریه‌های بی‌دلیل، بی‌قراری، بی‌حسی احساسی یا حتی فروپاشی عاطفی از آن‌ها سر می‌زند.

در بعضی موارد آن‌قدر در نقش فرو می‌روند که دیگر نمی‌دانند واقعاً چه کسی هستند، چه احساسی دارند یا از چه چیزی ناراحت‌اند.

مرز میان واقعیت و نقش آن‌قدر کمرنگ می‌شود که فرد دچار سردرگمی هویتی می‌شود.

در پایان، مثل همیشه می‌گوییم:

مراقب سکوت کودکان باشید. مطالعه کنید، زود قضاوت نکنید و در مقابل این افراد طمع نکنید. بیش از آنچه آزار می‌بینند، آن‌ها را آزار ندهید.

مهربان باشید. اگر کسی بی‌صداست، دلیل دارد.

و همان‌طور که دکتر تونی اتوود، روان‌شناس متخصص اوتیسم گفته است:

بسیاری از افراد اوتیستیک هر روز نقش بازی می‌کنند تا در نمایشی به نام جامعه، آدم عادی به‌نظر برسند. اما هیچ‌کس برایشان کف نمی‌زند.

افکار منفیفشار روانیطردشدنافسردگی
۱۲
۰
یونس داستانی
یونس داستانی
پسر 18 ساله انزوا طلب با روحیه ضعیف عاشق بازی های کامپیوتری عاشق نجوم و کیهان و کمی هم روانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید