آه ای میهن که با خواب خدا هستی قرین
سر به سر ویرانهات، حتی کویرت دلنشین
خانهای، کاشانهای، مامی، عزیزی، یکهای
لانهی مورت شبیه کاخِ شاهانت ثمین
خشت خشت و گوشه گوشه عاشقی در عاشقی
حلقهای دنیا و مرزت روی آن تنها نگین
صد هزاران سعدی و فردوسی و حافظ کم است
تا سراید در هوای مدح تو شعری وزین
دور بادا پای هر دشمن ز خاک پاک تو
موم بادا پیش فرزند تو مشت آهنین
سر چه بیمقدار چیزی در رثای خاک تو
تن چه ارزان در قبال خاک تو ای نازنین
بهترین مَهدی که مام دهر میبخشد تو را
کاش بهتر واژهای میبود از این بهترین
شاهرگ تقدیم تو ای مهد رستم، مهد زال
استخوانم را نما با خاک زرگونت عجین
کاوه میروید تو را هر جا که ضحاکی رسد
میدرخشی گرم و هستیبخش ای ایران زمین
۰۳.۷.۱۷
اصفهان

سر میدهم تنها برای سرزمینم
هر کس پی چیزی است، من هم این چنینم
صدها چون من در خون اگر غلتیم و غلتند
هیچ است تا اطراف تو دشمن نبینم
ای ملک کوروش، ای بهشت آریایی
ای شیر مادر که شدی با جان عجینم
من وارث آرش، منم گرز فریدون
من آن درفش کاویان نازنینم
بر دیده میسایم تو را تا جان به تن هست
بیگانه با غرب و شمال و هند و چینم
صد بار اگر آید مرا جانی دگر بار
بهر وطن تنها تو را برمیگزینم
ضحاکها و زندها در باد رفتند
بادند اینها و تو کوه آهنینم
شیراز تو عشق و شمالت عشق و ری عشق
هر ذرهات عشق است ای ملک مهینم
گشتم میان هر چه جمعی میپرستند
دیدم وطن تنها بود اصل و یقینم
هم از کنشت و دیر و معبد پاک گشتی
برجا وطن باشد فقط، فارغ ز دینم
تا سرفرازی تو، تماما سرفرازیم
جانم فدایت میهنم، ایران زمینم
۲۲.۱۰.۱۴۰۲
اصفهان. سجاد
سجاد حاجیان