ویرگول
ورودثبت نام
سجاد حاجیان
سجاد حاجیانبه شعر علاقه دارم، فعلا همین
سجاد حاجیان
سجاد حاجیان
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

برای جاویدنام کیانوش سنجری| شعر

سلام علی لون الحرن فی عینیک
سلام علی لون الحرن فی عینیک

می‌دید فریادش میان نوحه گم می‌گشت

هر قدر از آزادگی می‌گفت نشنیدند

سخت است از پرواز گفتن بین جمعی که

بالاتر از مرداب را دنیا نمی‌دیدند

بار سفر بست و برای آسمانی باز

از زیر سیم‌ خاردار و دیده‌بان رد شد

یک بار دیگر هم جوانی بی‌وطن گردید

من ساده می‌گویم فقط؛ آنچه نباید شد

دنبال کنجی آسمان باز هم باید

زنجیر بر پا باشی و پرواز آموزی

هر بار از بالا ببینی موطنت را باز

مانند بار اولت هر بار می‌سوزی

او رفت و فریادی برآورد و صدایش را

آیینه‌ی تاریکی آغوش مادر کرد

پژواک او هم‌دردهایش هم نگردیدند

هر قدر خود را بر تن این دشت، آذر کرد

بس رنج‌هایی که کشید از سرد بودن‌ها

اما نداد از دست قدری شوق گرما را

می‌خواست شر تیرگی از چرخ کم گردد

می‌خواست جور دیگری بینیم دنیا را

آن دورها فهمید بال مادرش زخمی است

برگشت تا که در قفس همراه او باشد

زندانیش کردند اما خیل دژخیمان

تا سهم مادر از پسر هم آه او باشد

زندان در کنج قفس هم فکر گرما را

از ذهن او بیرون نکرد و مثل آذر ماند

آزاد بودن آسمان حتی نمی‌خواهد

بس استخوان‌ها رفت و اما راه و باور ماند

او مانده بود و شهر خاموش و زمانی سرد

یک تیر و قلب سنگی آقای تاریکی

کبریت جانش بود و باروتی که نم خورده

اما نشد نومید از این راه باریکی

رفت و تمام جان خود را شعله‌ای گرداند

تا بلکه این باروت‌ها را مشتعل سازد

تا یاد ما آرد که نور و گرمی اصلا چیست

تا شعله‌اش این شام ظلمت را خجل سازد

بالای سوق چارسو خورشید می‌تابید

خورشید را اما به روی خاک خواباندند

هرگز نفهمیدند اما شب‌پرستان که

صد دانه‌ی خورشید را بر خاک پاشاندند

او رفت و شد آغاز آتش زیر خاکستر

خاکستری که تا نیاید باد خاموش است

کافی است طوفانی دگر در راه باشد تا

ببینند ایران موطن صدها کیانوش است

آن مرد پای حرف خود تا پای جانش ماند

بین وطن یا زندگی، دور وطن گردید

سوگند بر ایران که او هرگز نخواهد مرد

هر کس برای راه آزادی کفن گردید

آبی که بر خاکی بریزد برنخواهد گشت

چیزی که سوزاندید از ما زندگانی بود

ما جای فکر زندگی فکر وطن بودیم

مظلوم‌تر از زندگی اما جوانی بود ....

برای جاویدنام کیانوش سنجری

۱۴۰۴.۵.۱۲

سجاد. اصفهان.

اصفهان. سجاد

آزادیشعر
۵
۲
سجاد حاجیان
سجاد حاجیان
به شعر علاقه دارم، فعلا همین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید