ویرگول
ورودثبت نام
سجاد حاجیان
سجاد حاجیانبه شعر علاقه دارم، فعلا همین
سجاد حاجیان
سجاد حاجیان
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

شکوِه| شعر

این شعر را سال ۴۰۱ نوشته‌ام ولی هنوز تازه‌ی تازه است:

نه سلامی نه علیکی بحث تمومه

اینجا یه شکوه هم کنی عمرت لب بومه

گریه رو با گلوله جواب نمیدن

گریه‌هایی که دیگه رکاب نمیدن

زندگی رو موجی از سیاهی میره

انگاری خدا هم اشتباهی میره

هزارتا از ما بمیرن هیچکی غمش نیس

دوتا دوتا اعدام میشن تا که یه سپاهی میره

این روزا سر تا تهش تنگ غروبه

اصلا این هوا که نیس

خاکه رسوبه

مردمم در به درن دنبال نونن

حاجیا روضه‌ی روسری می‌خونن

سفره‌ها خالیه، لقمه‌ها کثیفه

خون مردم می‌ریزه از رو وظیفه

جوانامون مثل برگ زمین می‌بارن

با همون کتابی که رو سر میذارن

اعتراض هم بکنی عامل غربی

میزنن با ساچمه چشاتو در میارن

یکی اون بالا نشسته که خدا نیست

اصلا انگار آشنا با بنده‌ها نیست

این همه استخونی که خرد می‌شه باز

خمیازه می‌کشه میگه صدا نیست

هر کی انتقاد کنه اهل فریبه

آره از خدا سوال کردن عجیبه

نه یه بار اجاره داده نه دویده

این چه خداییه که با بنده‌هاش غریبه

نباشی ابرا دوباره هم می‌بارن

شاخه‌ها دوباره میوه درمیارن

نباشی همونطوری که سعدی میگه

ابر و باد و مه خورشیدم به کارن

کی بهت گفته خدایی که چنینی؟

میری اون بالا بالا تنها می‌شینی

برا موهای زنا غیرتی میشی

دزدی و فقر و فساد و نمی‌بینی؟

بچه‌ها آینده می‌خوان، تا فکر نونن

نمیان "سلام فرمانده" بخونن

کجاها سیر می‌کنی که شوخ و شنگی؟

مردمت نون ندارن، تو فکر جنگی؟

هر کی از بدیت میگه میگن دروغه

پس چرا قبرا و دادگاه‌ها شلوغه؟

پایه‌ی حکومتت شده اوینت

موندی با نوکرای بالانشینت

کار دشمن، کار دشمنه ما خوبیم

ما فقط تو سرتون باتوم می‌کوبیم

لقمه‌ی ما خشکه، لقمه‌ی تو چربه

نکنه این یکی هم تقصیر غربه؟

وقتی دختری رو کور می‌کنی تو جوونی

روت میشه روضه‌ی کربلا بخونی؟!

از کیان و از مونا چیزی شنیدی؟

از ابوالفضل توی مشهد چیزی دیدی؟

تو که می‌گیری دو روزه قاتلا رو

خودت بگو ببینم کی کشته مصطفی رو؟

خون ستار و پویا روی زمینه

گوهرش خون جگره، ناهید تو اوینه

مادر سعید هنوزم چشم به راهه

زاهدان برای اون جمعه غمینه

محسن و پژمان و نیکتا توی گورن

ظریفات می‌خوان که خونا رو بشورن

راستی از اپراتورت خبر نداری؟

خودمونیم حال دردسر نداری

تو خدایی تو دهن‌کجی نمی‌خوای

راستی هنوزم واکسن خارجی نمی‌خوای؟

شاکیات کجان الان توی اوینن؟

قاضیات جرأت دارن جلوت بشینن؟

راستی لمس زن مگه گناه نمی‌شد؟

پس چرا گناه برا سپاه نمی‌شد؟

یادم اومد گفتی آمریکا تمومه

پس چی شد؟ ها این سوالا هم حرومه؟

کورد که با بلوچ یکی شدن بریدی

هی می‌گفتی تجزیه اینا رو دیدی؟

خوش به حال هر کی بندگی بلد نیست

زیر سایه‌ی تو زندگی بلد نیست

دریاچه، رودخونه، غصه نیست نمونه؟

روسری فقط سر زنا بمونه؟

کسی هست تو دنیا تحویلت بگیره؟

غیر اون مفت‌خوری که پای تو سیره؟

تو باید بری تا دنیا جون بگیره

تا برا توهمات جوون نمیره

من اگه لازم باشه هوامو میدم

نفسامو، خون تو رگامو میدم

قربون اون مادری برم که با گریه می‌گفت

برا اون جوانایی که کور شدن چشامو میدم

خودتم اگه نری عمرت لب بومه

یکی دو روز دیگه هم بگذره کارت تمومه

تو بری قتلای قانونی می‌میرن

در سلولا رو دیگه گل می‌گیرن

تو بری دخترا روسری نمی‌خوان

سایه بالا سر و تو سری نمی‌خوان

تو بری جوونا نا‌امید نمی‌شن

همه‌ی کثافتا با دین سفید نمی‌شن

تو بری تو منصبا جای جوونه

ریش و پشم نمی‌شه عنوان و نمونه

تو بری یا بمونی یه روزی میاد

که تو خواجو برامون مینا بخونه

تو بری مسجدا بوی خون نمی‌دن

با اذون صبح جوونا جون نمی‌دن

تو بری به عنوان امر به معروف

هیزیشون رو به همه نشون نمیدن

تو بری به اسم دین نون نمی‌دزدن

کسی فکر دزدی از همسایه‌ها نیست

تو بری هنوز خداپرست زیاده

همه می‌فهمن که یه آدم خدا نیست

شعر تمومی نداره حرفا زیاده

ولی یه چیزی بگم ساده‌ی ساده

گول عبات رو نخور تو هم پلیدی

مثل هر بدی به آخرش رسیدی

۲۹.۱۰.۱۴۰۱

زنجان. سجاد حاجیان

#کیان_پیرفلک

#مونا_نقیب

#ابوالفضل_آدینه_زاده

#مصطفی_اکملی

#ستار_بهشتی

#پویابختیاری

#سعیدزینالی

#پژمان_قلی_پور

#محسن_محمدپور

#نیکتا_اسفندانی

#ps752

جاویدنام ستار بهشتی
جاویدنام ستار بهشتی

پ.ن: نکشیمون قدرت تحلیل

شعرزن زندگی آزادیآزادیاعتراضات سراسری
۶
۲
سجاد حاجیان
سجاد حاجیان
به شعر علاقه دارم، فعلا همین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید