زهرا کیوانفرد·۴ ماه پیشگل خشک حرماواخر اسفند مشهد رفته بودیم. علی و امیررضا آزاد و رها در صحنها میچرخیدند. من اما جایم نزدیک ضریح بود. صدای نالههای زنان دردمند، منقلبم م…
زهرا کیوانفرد·۴ ماه پیشمنتظرپشت شیشهٔ دلم کبوتری در انتظار نوازش است... .شبها که میخوابم، صدای تکاندادن بالهایش را میشنوم. آنها را باز و بسته میکند؛ آنقدر که ج…