ساعت دوباره شد هشت
مادرم مو هایم را شانه زد
من رفتم به مدرسه
ساعت دوباره شد دوازده
کیفمو جمع کردم دوباره
رفتم خونه ناهار خوردم
خوابیدم مشقامم و نوشتم
شام خوردم و خوابیدم ...