اینو همهمون میدونیم که همدلی با مراجع گام اول و اساسی برای شکل دادن رابطه درمانیه. و همونطور که گفتم، اولین و سادهترین چیزی که در مورد همدلی یاد گرفتیم و به ذهنمون میاد اینه که بتونیم خودمون رو جای طرف مقابلمون بذاریم.
حالا اگه بپرسم چطوری باید با مراجع همدلی کنیم، پاسخی که به ذهن یه مشاور آموزشدیده میرسه چیزایی مثل اینه: گوش دادن فعال، به رسمیت شناختن احساسات مراجع، خوندن بین خطوط و توجه به حرفهای نگفته یا زبان بدن مراجع، تکرار کردن یه سری از جملات و بازگویی مشکلات به روش راجرزی.
مساله اینه که مشاورهای آموزشدیده خیلی از اوقات نمیتونن با مراجعشون رابطه همدلانه برقرار کنن.
خیلی از کسانی که برای مشاوره مراجعه میکنن تو همون جلسات اول و پیش از اینکه وارد مشکل اصلی بشن درمان رو قطع میکنن. و خیلیها وقتی از تجربه مشاوره گرفتن در گذشته حرف میزنن میگن مشاورمون درست درکمون نمیکرد، انتظاراتمون برآورده نشد، درمان رو قطع کردیم چون حس کردیم فایده نداره، و چیزایی مثل این.
فارغ از اینکه این جملات چه معانی و دلالتهای دیگهای میتونه داشته باشه، این حقیقت رو نمیشه انکار کرد که دستکم گاهی، ما در درک مراجعمون ناتوانیم. و این خیلی بده. و این یعنی خیلی باید روی مفهوم همدلی هم در تئوری هم در عمل کار کنیم تا بتونیم مشاور موفقی بشیم.
اگه همون اصل ساده همدلی رو در نظر بگیریم، یعنی این اصل که باید خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم، هیچکدوم از اینها پاسخ درست نیستن. پاسخ درست اینه: خودمون رو جای مراجع بذاریم! همدلی با مراجع، به زبون خودمون، یعنی بریم تو نقش مراجع و دغدغههاش رو درک کنیم. اما چطوری؟
من فکر میکنم ما توی همدلی با مراجع یه پله کم داریم. یعنی قبل از تمام اینها، برای اینکه بتونیم خودمون رو جای مراجع بذاریم، باید کاملا بریم تو نقش مراجع، تو دل تجربه مراجع شدن، و بتونیم انتظارات و احساسات و افکار و کل تجربه کسی رو که برای مشاوره مراجعه میکنه درک کنیم.
یکی از چیزایی که خیلی بهمون کمک میکنه بتونیم خودمون رو جای مراجع بذاریم اینه که خودمون فضای مشاوره گرفتن رو تجربه کنیم. یعنی بریم پیش مشاور و کاملا دقت کنیم که چه حسهایی رو تجربه میکنیم. در این صورت راحت میتونیم خودمون رو جای مراجع بذاریم و حدس بزنیم چه احساسی داره.
به نظر من، این تجربه شامل اینهاست:
مشاور درباره من چی فکر میکنه؟
مراجعها معمولا از صحبت کردن با مشاور دچار اضطراب میشن. خیلی وقتها از اینکه وقت محدودی دارن استرس میگیرن و نمیدونن صحبتهاشون رو چطور تو این زمان کم بگنجونن. خیلی وقتها هم بهخاطر اینکه باید مسائل دشوار زندگیشون رو که تا حالا احتمالا با کسی مطرح نکردن بیان کنن استرس میگیرن. ممکنه گاهی این اضطراب بهخاطر مورد قضاوت مشاور قرار گرفتن باشه. یا دلایل دیگه. بههرحال، مشاوره گرفتن میتونه اضطراب بیاره. حتا خود من، با اینکه خودم مشاور هستم و نسبت به خیلی از اتفاقاتی که قراره توی جلسه مشاوره رخ بده آگاهی دارم، بازم مشاوره گرفتن منو مضطرب میکنه. که طبیعیه.
مشاوره چقد پول میخواد؟
رابطه مشاورهای یه رابطه عادی نیست، و مهمترین فرقش با روابط معمولی اینه که مراجع داره برای این رابطه پول میده. یعنی توی هر جلسه از مشاوره، هر دقیقه داره کنتور میندازه. و این قطعا روی کیفیت رابطه تاثیر میذاره و ته ذهن مراجع هست که چقدر از وقتم و پولم رفت. بسیاری از مراجعا دغدغه مالی دارن و نگران این هستن که تعداد جلسات چقدر میشه و چقدر هزینه باید برای کل فرایند مشاورهشون در نظر بگیرن. اونا ممکنه هر هفته تعداد جلساتشون و پولی که براش دادن رو حساب کتاب کنن و بسنجن که آیا در ازای این پول، پیشرفتی هم در وضعیتشون ایجاد شده یا نه. و بر اساس اون تصمیم بگیرن به مشاوره ادامه بدن یا قطعش کنن.
مشاور من چقدر حالیشه؟
یکی از مهمترین چیزها برای مراجعها اینه که بتونن به مشاورشون اطمینان کنن و بدونن اگه مشاور داره فلان تکلیف رو میده یا فلان رویکرد رو استفاده میکنه، حتما تجربهش رو داره و میدونه که این روش قراره روی زندگیشون تاثیر مثبت بذاره و مشکلاتشون رو برطرف کنه. اطمینان و اعتماد به تخصص مشاور یکی از مهمترین عوامل برای تجربه آرامش و حس خوب مراجع هست که باید بهش خیلی توجه کنیم.
حرفای من با مشاور بین خودمون میمونه؟
رازداری و محرمانگی یکی دیگه از دغدغههای مهم مراجعها هست که شاید به ما نگن، اما خودآگاه یا ناخودآگاه دغدغهشو دارن و به میزانی که حس کنن اصل رازداری رعایت نمیشه، ممکنه از خودافشایی خودداری کنن. هرقدر هم ما گفته باشیم اتاق مشاوره یه جای امنه و هر حرفی که زده بشه تو همون اتاق و بین خودمون میمونه، باز هم اعتماد کردن و راحت بودن برای مراجعها کار آسونی نیست چون باید از عمیقترین و خصوصیترین لایههای زندگیشون پرده بردارن. دقت کنید که توی مشاوره آنلاین، به دلیل واسطه بودن تکنولوژی و همه امکاناتش، در کنار حضور نداشتن مشاور در کنار مراجع و اینکه احتمال داره کسی دیگه هم صدای مراجع رو بشنوه یا جلسه ضبط بشه و ...، این اطمینان کردن ممکنه سختتر هم بشه.
حالا، با این تفاسیر، همدلی با مراجع به زبون خودمون یعنی چی؟ یعنی این دغدغهها رو در نظر بگیریم، احساس و افکاری که در ذهن مراجع ایجاد میکنن رو بشناسیم، و توی کارمون بهشون بپردازیم. که تو مطالب بعدی میگم چطوری.
اینها فقط بخشهایی از دغدغههای اولیه مراجع موقع مشاوره گرفتن بود که ما در جایگاه مشاور باید در نظر بگیریمشون تا بتونیم حال مراجع رو وقتی به اتاق مشاوره میاد درک کنیم.
چه چیزهای دیگهای به ذهنتون میرسه که توی این لیست نیومده؟