من چند روز پیش، برای مصاحبه یک شرکت کمی معروف رفتم که با مصاحبههای قبلی کاملا متفاوت و چالشبرانگیز بود. خوشحال میشم شما هم روند مصاحبه رو بخونید و نظرتون و در مورد صحبتهای کارفرما و حتی خودم بگید.
شغل من تولید محتوا و مدیریت شبکههای اجتماعیه. مدتیه که دنبال کارم و سابقه کاری زیادی هم ندارم. یه روز که بین سایتهای کاریابی دنبال یه موقعیت خوب بودم، آگهی یه شرکتی رو دیدم که بهشدت حوزه کاری جذابی برای من داشت. خلاصه من رزومه دادم و تقریباً بعد از ۵ یا ۶ روز رزومه دیده شد و سهشنبه ساعت ۱۱ با من قرار مصاحبه گذاشتن.
تو این مدت هم سعی کردم در مورد شرکت و کارم بیشتر مطالعه کنم تا روند مصاحبه خوب باشه.
بالاخره روز موعود رسید و من ساعت ۱۰:۵۵ دقیقه رسیدم. خانم منشی به من گفت کمی منتظر بمونم و به خاطر رعایت بهداشت و سلامت افراد، ماسکم رو درنیارم.
از ساعت ۱۰:۵۵ تا ۱۱:۱۰ منتظر موندم تا اینکه یه نفر فرم رزومه رو به من داد تا پر کنم. به نظر من، این میتونه اولین نکته منفی یک شرکت باشه. چون من بهطور کامل رزومهم رو توی سایت نوشته بودم و فقط کافی بود اون و پرینت بگیرن. حدود ده دقیقه هم برای فرم استخدام وقت گذاشتم و یه بخش که شامل اعضای خانواده بود، خالی گذاشتم. وقتی اطلاع دادم که فرم رو پر کردم خانمی که مانتو و شلوار مشکی و یه شال طوسی داشت و تقریبا 35 ساله بود، گفت کمی صبر کنم تا بیاد.فرم رو ازم گرفت و من و به یه اتاق که یه خانم جَوون در حال کار بود، راهنمایی کرد و ساعت ۱۱:۳۰ مصاحبه رسماً شروع شد.
خانمی که با من مصاحبه کرد، کارشناس جذب و استخدام بود و از من در مورد محل کار قبلی، کارهایی که کردم و اندازه علاقهم در حوزه کاریشون پرسید. من هم گفتم که به کارشون واقعا علاقه دارم و با توجه به اینکه جاهای دیگه هم مصاحبه رفتم، دوست دارم از اینجا زودتر باخبر بشم تا یه وقت سراغ شرکت دیگهای نرم چون کار شما رو واقعا دوست دارم. ایشون هم قبول کردن و گفتن حتی تا آخر امروز هم ممکنه مشخص بشه. توی حرفهاشون گفتن حقوق بچهها همیشه به موقع پرداخت میشه، اضافهکاریها همیشه بررسی میشه و از لحاظ حقوق و مزایا بچهها مشکلی ندارن؛ اما تیم کانتنت ممکنه بعضی وقتها روزهای پنجشنبه هم در شرکت حضور داشته باشه. شما مشکلی با این قضیه ندارین؟ گفتم نه مشکلی ندارم و میدونم بالاخره خارج از ساعت کاری هم تیم کانتنت ممکنه کار کنه. روند مصاحبه با ایشون خوب بود و به من حس خوبی داد؛ اما همهچیز از مصاحبه بعدی شروع شد.
خانم کارشناس گفتن باید با مدیرعامل هم مصاحبه داشته باشم و الان ایشون جلسه هستن.
من و به اتاق ایشون راهنمایی کردن. بعد از ۵ دقیقه آقای مدیرعامل حدودا 42 ساله با موهای پرپشت، پیراهن صورتی کمرنگ، قد بلند و ماسک روی صورتشون وارد شدن. وقتی رزومه رو بررسی کردن و من از خودم، علایقم و دلایل استعفا از شرکت قبلی توضیح دادم ازم پرسید:
+ آدم دقیقی هستی؟
- بله هستم. (واقعا هم توی کارم دقیقم)
+ آخرین کتابی که خوندی چی بود؟
- دارم میخونم. ادبیات تبلیغ
+ چاپ چندمه؟ نویسنده کیه؟ مترجم کیه؟ ناشر کیه؟
- چون اسم نویسنده سخت بود و اون لحظه استرس هم گرفته بودم، اسم نویسنده به کل یادم رفته بود و گفتم نمیدونم.
+ پس چرا میگی دقیقی؟ آخرین فیلمی که دیدی چی بود؟
- دروغگوی خوب خارجی و جاندار ایرانی
+ کارگردان و نویسنده کی بود؟
- یادم نمیاد :)
+ پس چرا میگی دقیقی؟
- خب توی کارم حواسم هست و سعی میکنم همهچیز و خوب پیش ببرم تا اشتباهی پیش نیاد.
- ببین اینجا اشتباه نداریم. اینجا دیگه کارآموزی و اینا معنی نداره. همه منتظرن تو فقط یه اشتباه کنی.
- بله خب میدونم. بیزینس شما کاملا جدیه و درک میکنم برای همین بابت تلاش و مسئولیتپذیری خودم مطمئنم و میتونم حتی تضمین کنم.
+ مسئولیتپذیری؟
_ بله
+ حاضری دو هفته کلا خونه نری و فقط کار کنی؟
- امم... دو هفته؟ نمیدونم ولی حتما با خانواده با چالش مواجه میشم. (بیزینس اصلا طوری نیست که یه تولیدکننده محتوا لازم باشه دو هفته خونه نره)
+ خب ببین تو هنوز تحت تکلف خانوادهت هستی؟ موافقی؟
- با توجه به سختگیری خانوادهها بله تا حدودی قبول دارم.
+ تو از ۱۸ سالگی به بعد دیگه تحت تکلف اونا نیستی پس این و از ذهنت بیرون کن از همین الان. خانمها معمولاً نمیخوان مسئولیت سنگین و به عهده بگیرن و همچنان از این مساله دوری میکنن.
- درسته. ولی خب اینکه من دو هفته خونه نرم باید یه دلیل موجه براشون داشته باشه. حالا چه پسر چه دختر بالاخره باید به خانواده بگن. بعد میگن خب این چه شغلیه که قبلاً بهموقع میومدی خونه الان باید دو هفته نیای.
+ من حرفهات و قبول دارم و نمیخوام بگم غلطه اما دیگه زیرنظر اونا نباش. اگه این کار و نکنی هیچوقت بزرگ نمیشی. خب حالا فکر کن ساعت ۸ه و کار هنوز تموم نشده خانواده هم بهت گیر دادن. چیکار میکنی؟
- بهشون زنگ میزنم و اطلاع میدم که کارم هنوز تموم نشده.
+ مطمئنی؟
- تقریباً
+ به عکاسی هم علاقه داری؟
- بله عکاسی هم کردم و تا حدودی آشنام.
+ دوربینت چیه؟ فیلتر داره؟ dslr؟ لنزت چیه؟
- فیلتر ندارم. بله dslr.لنز هم ۱۸-۵۵
+ از دست من عصبانی نشدی؟
-:نه (میخواستم کلهش و بکنم :)))
+ هنوزم میخوای اینجا کار کنی؟
- بله
+ اینجا قانون جنگهها. اشتباه نداریم. همه منتظرن فقط تو یه اشتباه کنی. کلی آدم منتظرن کار تو انجام شه. کاملاً جدیه. شوخی هم نداریم.من با بودن شما تو این شرکت مشکلی ندارم؛ اما با خودتون چالشهایی دارید که بهتره حل بشه تا نه وقت شما نه وقت تیم، تلف نشه. خوب فکراتون و بکنید و تصمیم نهایی رو بگیرید.
بله حتما فکرام و میکنم بعد خبر میدم بهتون. خوشحال شدم از آشناییتون.
تمام روند مصاحبه (از نظر من) به شکل بازجویی و رد کردن صحبتهام پیش رفت و این کمی من و ناراحت کرد. با اینکه چند روز بعد تماس گرفتن که باهاشون همکاری کنم؛ اما من رد کردم و الان در جای دیگهای مشغول به کار هستم.
منتظر نظر، انتقاد و پیشنهادهای شما هستم. :)