به قول محمد صالح اعلا «دلم، یک انار ترک خوردهست» اواخر مرداد ماه ۱۴۰۲ بود که فیلم اوپنهایمر اکران شد و هنوز در سایتها منتشر نشده بود، با او کلی دربارهاش حرف زدم هر دو کنجکاو بودیم که هرچه سریعتر فیلم را ببینیم تازه اوپنهایمر و باربی را با هم مقایسه کردیم. یادش بخیر...
میگفتم درباره فیلم یک مقاله خوب مینویسم و او تشویقم میکرد، حقیقتش را بخواهید کسی در زندگی نیست که با او، با شوق درباره دیدن فیلم و خواندن کتاب صحبت کنم، و او مرا درک کند. اما، او بود...
به قول صالح اعلا « وقتی دارم راجع بهش حرف میزنم دلم، یک انار ترک خوردهست»... دلم دارد میترکد نمیدانم حالا که نیست، حالا که مرا نمیبیند، نظرهایم را درباره فیلمهای باربی و اوپنهایمر با چه کسی در میان بگذارم...هر پلان، هر سکانس، دیالوگها موسیقی... دلم، یک انار ترک خوردهست، نوشتن نقد برایم فرقی ندارد ...
شاید صحبت درباره یک موسیقی، فیلم، کتاب و... بسیار ساده بهنظر بیاید اما نه، به عمق آن که فکر کنید فاجعه را درک خواهید کرد.
آبان ۱۴۰۲