روی زیبای تو دیدم عاشقت گشتم ز دور
بوی گیسویت شنیدم مست گشتم من به بوی
سرخی لعلت بدیدم رفت از سر هوش من
قامت سروت بدیدم از خودی بیخود شدم
این دل من گشته شیدایت مکن عشوه بسی
تاب دوریات ندارم در کنار من نشین
با نوای دلنشینت غرق شادی میشوم
در هوای چشم آهویت چو آهو میشوم
شکر ایزد را که دیدم چون تویی
چون تو گیتی دیگر اندر خود ندید
میسپارم جانم اندر راه تو
میکَنم دل را برای تو ز جا..
وصف این حال دگرگون چون کنم؟
چون توانم عشق را آسان کنم؟
مبتلا باید شد این احوال را
تا که فهمید این غم و اسرار را...
#به_وقت_عشق