الهی نظر کن
الهی به این کاخ ویران شده
به این دردمند پریشان شده
به دل های عاشق، به عشاق دور
به چشمان مملوء ز باران شده
الهی نظر کن به احوالمان
به حال اهالیّ بی نان شده
نظر کن به این دیر بی شرح حال
به مردان از فقر نالان شده
کدامین عدالت؟ کدامین نعم؟
لب ما چه هنگام خندان شده
خدایا شده دین نقاب گناه
دل ما به زوری مسلمان شده
درست است میهن پرستم ولی
چرا فعله ی کدخدا خان شده؟
الهی نظر کن به این ناخوشی
که تبعیض ها محنت جان شده
عموماً جوانیم از سنوسال
دل ما ولی جزء پیران شده
یکی یکنفس میدود تا هدف
یکی ره نرفته است و سروان شده
بگو «ماهی» این غصه پنهان که نیست
ولی آخرش قصه پنهان شده
برای دریافت فایل کامل نشریه کلیک کنید.