سلام، من دوباره اومدم با ادامه بحث DISC
تا اینجا گفتم دیسک یه مدل معتبر برای شناخت و تجزیه و تحلیل رفتار آدم هاست. بر اساس این مدل چهار دسته تیپ اصلی رفتاری داریم:D,I,S,C. توی پست قبلی آدم های تیپ D رو خدمت تون معرفی کردم و امروز هم نوبت تیپ I یا آدم های تاثیرگذار و اثر بخشِ.
آدم های تیپ I روی دیگران خیلی نفوذ دارند و اثر گذار هستند. شاید بگید خب D هم همین طور بود. همین اول بحث باید روی این نکته تاکید کنم که اگه دیگران به حرف یه آدم تیپ D گوش میدن و تحت تاثیرش هستن به دلیل قدرت و جایگاه اون شخصِ اما تیپ I می تونه بدون داشتن جایگاه و پست و مقام و قدرت باز هم در مردم نفوذ داشته باشه. یعنی اثرگذاری Iو به دلیل ویژگی های ذاتی و شخصیتیش هست نه موقعیت اون. از عمده ویژگی های تیپ I میشه به این موارد اشاره کرد:
افراد تیپ I نوآوران خوبی هستند اما به اندازه تیپ D اهل عمل نیستند و ایده ها و رویاهاشون رو به عمل تبدیل نمی کنند. تیپ I و D هر دو از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند اما با یک تفاوت کوچولو، تیپD از تعریف و تمجید دیگران خوشش میاد و اعتماد به نفسش وابسته به برخوردهای دیگران هست اما تیپI این طور نیست و اعتماد به نفسی مستقل از نظر و برخورد دیگران داره. تیپ I در زمان بروز تغییرات، به خوبی می توانند دیگران را توجیه کرده و با تغییرات همراه کنند. همچنین در مذاکرات خیلی قوی عمل می کنند.(هیچ وقت یه تیپ D رو به تنهایی برای مذاکره نفرستید چون احتمال بروز تعارض و به نتیجه نرسیدن مذاکره بالاست اما اگر به همراه یک تیپ I بر سر میز مذاکره حاضر بشه، به احتمال زیاد نتیجه گرایی و قاطعیت تیپ D با انعطاف پذیری و خوشرویی و اثرگذاری I در کنار هم تیم مذاکره کننده خوبی رو می سازه)
تیپ I دیگران را جذب کرده و در روح و دل آنها نفوذ می کنند. اونها افرادی خوشرو هستند و چهره ای گشاده، همراه با لبخند دارند. به نظر شما چه مشاغلی برای تیپ I مناسب است؟
هر جا که ما نیاز داریم تا در دل و روح دیگران نفوذ کرده و آنها را متقاعد به انجام کاری یا چیزی کنیم وجود تیپ I مفید و لازم است. مثل رهبری گروه، بازاریابی و فروش، روابط عمومی و ...
اونها از فرصت های جدید استقبال می کنند و فعالیت های متنوع را دوست دارند(مثل تیپ D ). آینده نگر و استراتژیست های خوبی هستند( باز هم شبیه تیپ D ). به طور کلی D ها مدیران و I ها رهبران خوبی هستند.
در پست قبلی گفتم برای یک فرد D کارها و امور مهم تر از ارتباطات انسانی است، در مورد تیپ I بر عکس؛ ارتباطات و روابط انسانی مهم تر از امور و انجام کارها است. برای افراد تیپ I فرایند انجام کارها به اندازه نتایج مهم هستند. تیپ D دوست دارد در مرکز توجه باشد و پست و مقام را دوست دارد، اما در مورد I این طور نیست. این افراد می توانند حتا بدون پست و مقام اثرگذاری خود را داشته باشند و در حاشیه مشغول باشند. اینان به نحوی افراد قدرتمند در سایه هستند.
وجود یک فرد تیپ I در کنار یک مدیر D خیلی می تواند موثر باشد
اگر خودتان یک فرد تیپ I هستید:
اگر در کنارتان یک فرد تیپ I دارید:
باز هم یادآوری می کنم در مدل های شناخت و تجزیه و تحلیل رفتار و شخصیت تیپ خوب و بد معنی ندارد. مهم شناخت ویژگی ها و تفاوت های افراد است. اینکه بدانیم هر کس در چه محیط و چه شرایط بهترین عملکرد را داشته و چه نقاط قوت و ضعفی دارد...
تا پست بعدی که تیپ S را بررسی می کنیم.