تفسیری بر خطبه 186: تبیین برخی از صفات خدا

مقدمه: این متن، ادامه این متنه.

دیدیم که علی گفته:

علی متناقض حرف زده.

آخوندها دوست ندارند قبول کنند علی متناقض حرف میزنه. چون توهم دارند علی از شکم مامانش معصوم به دنیا اومده.

از یه طرف میگه آنکه به او اشارت کرد یا در تصورش آورد، قصد او ننمود و از طرف دیگه، خودش خدا و صفاتش رو در ذهنش تصور می‌کنه و علاوه بر اون، با قلم مکتوبش میکنه تا به دست غیر خودش برسه. از یه طرف میگه نمیشه ذاتش رو شناخت و از طرف دیگه صفاتی رو مطرح می‌کنه که از ذاتش خبر میدن (ما برای شناخت هر ذاتی به صفات اون ذات نگاه می‌کنیم. صفت عین ذاته و در عین حال چیزی غیر از ذات).

سه تا از صفاتی که علی مطرح کرده برای خودم جالب‌اند و دوست دارم بازشون کنم.

اولی رو قبلا بازش کردم. تعیین‌کننده بدون جولان فکر و اندیشه.

دومی در مورد نحوع فاعلیت خدا است. علی میگه خدا فاعل بدون ابزاره. اما خدا ابزار داره. منتها ابزارش از جنس خودشه. ابزارش بخشی از خودشه. ابزار خدا برای دخالت در عالم، از جنس خودشه: وجود محض. خدا خودش فکر فکر یا منطقه و ابزارش دو چیزه که هر دو به نحو محض وجود دارند: قوانین حاکم بر طبیعت و قوانین حاکم بر روح (تثلیث یا وحدت در کثرت).

برای همین، گفتن اینکه خدا ابزاری نداره، دور از حقیقت نیست. خدا برای اثرگذاری در عالم به ابزاری خارج خودش نیاز نداره. با بخشی از وجود خودش بر عالم واقع، حاکمه.

سوم، علی میگه «بِتَشْعِيرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُ». این خیلی جالبه، چون ناقض قرآنه.

مشعر به گفته خودشون یعنی محل شعور و احساس، مقصود حواس است كه محل شعور و درك هستند.

حتی مکارم شیرازی در مورد این بخش گفته:

خدایی که شعور نداره، چطور میتونه سمیع باشه؟

پ.ن:
یا علی اشتباه میگه یا محمد. من میگم محمد اشتباه گفته.
آخوندها دوست ندارند به این حقیقت تلخ اعتراف کنند. برای همین، حتی متوجه نشدند که حرف علی با حرف محمد تناقض داره.