راستش من خیلی کار دارم هنوز، خیلی چیزا هم برای از دست دادن دارم ولی اگه بهم بگن همین الان میتونی چشماتو ببندی و دیگه بیدار نشی با آرامش تمام چشمامو میبندم :)
چالش؟ (افتتاحیه انتشارات عتیقه فروشی خاطرات)
ادما هر کدومشون
داستان خاص خودشون رو دارن
داستانی که شاید شنیدنش باعث شه خیلیا به خودشون بیان
خاطره ها ریشه در تجربه ها دارن
اما خب
شاید هر تجربه ای شیرین نباشه
ولی توی افسانه ها اومده که هر چی تجربه تلخ تر باشه
میزان شکوفایی بیشتر میشه
میزان ارزش اون تجربه بیشتر میشه
یه جور مثل پاسخنامه یه امتحان سخت میمونه
درود بر اهالی شهر ویرگول
با بچه های ویرگول نشستیم و فکرامونو ریختیم روی هم
به این نتیجه رسیدیم که برای عتیقه فروشی احساسات یه شعبه باز کنیم
و افتتاحیه این دکه کوچیکمون رو با یه چالش شروع کنیم
چالشی تحت عنوان خاطره نویسی
فرق نداره که خاطره طولانی باشه یا کوتاه
شور باشه یا شیرین
خودت رو بذار جای کسی که میخواد
یک خاطره رو با قلم زیبای خودش به خط در بیاره
مطلبی دیگر از این انتشارات
شبنوشتتتتتتتتتت، ت زیادی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
امروز تولدمه اما من هر سال میمیرم
مطلبی دیگر از این انتشارات
راه مدرسه