عکس داستانک(قسمت دوازدهم:پنجره گی!)

پنجره گی خیلی سخته،مخصوصاً وقتی خانه ای کوچک باشد و تو تنها پنجره ی آن خانه باشی!هنوز این خانه ساخته نشده دلهره برم داشته که صاحب این خانه دوست دارد از دریچه ی من به تماشای چه بنشیند؟!چه کسی در این خانه ساکن خواهد شد؟!

کارمندی خسته از کارهای تکراری؟!

دانشجویِ غریب و تنهایی؟!

نقّاش منظره دوستی؟!

شاعرِ لطیف طبعی؟!

قاتلِ افسرده ای؟!

...؟!

https://virgool.io/@jalal-mohseni/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D9%BE%D8%A7-lvt1oqodwuks

mohsenijalal@yahoo.com