«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
عکس داستانک(قسمت یازدهم:زیر پا!)
خوشبختی و آرامش خانواده اش را؛
آینده فرزندان خردسالش را؛
نعمت هایی که داشت را؛
علاقه ی دوستانش را؛
تمام امیدهایش را؛
هر آنچه داشت را؛
حتی حکم خدا را؛
زیر پا گذاشت؛
و زیر پایش را
خالی کرد!


مطلبی دیگر از این انتشارات
عکس داستانک(قسمت نهم:هیأت!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
عکس داستانک(قسمت هشتم:باز نیابی به عقل سّر معمای عشق!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
عکس داستانک(قسمت بیست و چهارم:اینها کجا و آنها کجا!)
به نظرم ممکنه برای هر کسی این حالت پیش بیاد...کسی که از افسردگی شدید رنج ببره و ناامیدی رو تجربه کنه..خودکشی کم ترین کاری است که می تواند در حق خودش انجام دهد...باید به محض رسیدن به این حالت اطرافیان یا روانپزشک بدون مواخذه به داد این بیچاره برسند تا دیر نشده...
ممنون از روشنگری خوب شما. متشکرم.
روایتی است که میگوید بعد از بیت:
به نانی تو سیری و هم گرسنه
نه پیل و نه تخت و نه بار و بنه
این دو بیت قرار دارد که گویا مورد سانسور واقع شده است:
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده ست کار
که فر کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
واقعا کی میتونه بفهمه تو ذهن اون آدم چی میگذشته و چه احساساتی رو تجربه کرده که حاضر به این کار شده؟
تا خودش حرف نزنه هیچی نمیدونیم???
کاش میشد آدما رو نجات داد???
عکس بینظیری است.