یک نوجوان علاقهمند به فوتبال، گیم، تاریخ و نویسندگی.
کتاب «سنگدل» ارزش خوندن داره؟

معرفی
کتاب «Heartless» که با نام «سنگدل» توی ایران شناخته میشه؛ اثر مریسا مایر هست که داستان ملکه سرخ رو قبل از ملکه شدن روایت میکنه. داستان از نوجوانی ملکه یعنی کاترین آغاز میشه و روند داستانی بهتون توضیح میده که کاترین چطوری از یک نوجوان خوشقلب و مهربان، تبدیل به یک ملکهی بیرحم و خشمگین شد.
آغازی دل نشین
در داستان، کاترین یک نوجوان هفده سالهست که عاشق شیرینیپزیعه و استعداد شگرفی در این کار داره، اون و دوست خدمتکارش ماریآن، رویای باز کردن یک شیرینیفروشی رو توی سرزمین قلبها دارن ولی چون کاترین دختر یک اشرافزادهاس حق انجام این کار رو نداره و پدرومادرش اصلا اجازهی این کار رو نمیدن. با این حال، پادشاه عاشق شیرینیهای کاترین میشه و به اون علاقه پیدا میکنه. از اونجایی که پادشاه مجرد هست؛ چندباری سعی میکنه که به کاترین ابراز علاقه کنه و بهش نشون بده که گزینه ازدواجشه! ولی آیا کاترین این ازدواج رو میخواد؟
ورود یک شخصیت تاثیرگذار؛ دلقک دربار
با ورود دلقک جدید دربار، جِست، همه چیز تغییر میکنه. کاترین اواخر همون مهمونیای که قرار بود به عنوان همسر پادشاه و ملکهی آینده اعلام بشه فرار میکنه و توی یک شرایط خاص، دلقک کاترین رو پیدا میکنه. از اینجا به بعد، بذر عشق جست توی دل کاترین رشد میکنه و داستان هیجانی غیرمنتظره به خودش میگیره!
نقاط قوت و ضعف شخصیتها
شخصیت اصلی داستان یعنی کاترین، وابسته به احساسات خودشه. اون توی دوراهی عشقی بین دلقک و پادشاه گرفتار شده و میدونه که چارهای جز انتخاب پادشاه رو نداره. ولی احساساتش بر منطقش غلبه میکنه و برخلاف انتظارات، از انتخاب پادشاه سرباز میزنه. اما آیا این به معنی ازدواج خوب و پایانی خوش با جست هست؟ قطعا نه!
کاترین در بعضی صحنهها با اینکه میدونه انتخابش اشتباهه بازم طبق احساساتش عمل میکنه و داستان رو به بیراهه میکشه. طوری که خواننده با خودش میگه: «خب میتونست این کار رو نکنه!» و این از نقاط ضعف کاترین به حساب میاد. در مقابلش، جست طبق منطقش پیش میره و حتی به کاترین چندبار میگه که میدونه نمیتونه باهاش ازدواج کنه. جست خونسرد و هوشیار عمل میکنه که باعث آرامش کاترین در اکثر صحنهها میشه و این جزو نقاط قوت اونه. بقیه شخصیتها مثل پادشاه، ماریآن، هاتا و مارگارت، مزیتها و معایب واضح اخلاقی مثل نادانی، خودشیفتگی، بیاعتمادی و ... رو دارن. تا اونجایی که یکی از این ویژگیها، زندگی کاترین رو تغییر میده و سرنوشت شوم رو براش به ارمغان میاره.
پایانی غیرمنتظره و تلخ
داستان عشق کاترین و جست، به فرجام نمیرسه و کاترین، دوباره به همون سرنوشت شومش برمیگرده با این تفاوت که این بار دیگه جست کنارش نیست. گیر افتادن ماریآن در مزرعهی پیتر و نجات اون به دست کاترین، باعث مرگ جست میشه و عشق زودگذر این دو به پایان میرسه. با مرگ جست، کاترین پر از نفرت میشه و برای انتقام، آمادگی خودش رو برای ازدواج با پادشاه اعلام میکنه. اون با سه خواهر در ازای گیر آوردن پیتر، قاتل جست معامله میکنه و بهای این معامله رو با قلبش میپردازه، سه خواهر با تحویل دادن پیتر به کاترین، قلب اون رو ازش میگیرن و از اینجا به بعد کاترین به یک ملکهی سنگدل و بیرحم تبدیل میشه.
توییتپلاست بینقص یا غیرقابلقبول؟
رفتن ماریآن به مزرعه و به دنبال اون، برگشتن کاترین به سرزمین قلبها دلیل محکمی به حساب نمیاد. مخصوصا از اونجایی که هم کاترین و هم جست میدونستن که در صورت برگشت، چه سرنوشتی در انتظارشونه. اینکه زندگیشون به همین راحتی نابود شه و اونا هم بپذیرن خواننده رو قانع نمیکنه و از زیبایی داستان کم میکنه. نویسنده میتونست دلیلی محکمتر برای برگشت کاترین بنویسه، مثل به خطر افتادن جون پدر و مادرش نه ماریآن.
جمعبندی
کتاب سنگدل، با روایت داستان عاشقانهی کاترین و جست در کنار فضای فانتزیِ قوی و مناسب، قطعا یکی از انتخابهای خوب در ژانر رومنس و عاشقانهاس. درسته که ایرادات شخصیتی و قانعکننده نبودن بعضی صحنهها به مذاق خواننده خوش نمیان ولی با چشمپوشی از این موارد، زیبایی کتاب دوچندان میشه و قطعا یکی از بهترینها برای عاشقان دنیای فانتزی هست. پس: کتاب سنگدل قطعا ارزش خوندن رو داره!
مطلبی دیگر از این انتشارات
🎙️ پادکست ۲ | خودانضباطی؛ مسیر آرام تا موفقیت پایدار 🌱
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی برای فکرورزی | آدولف ھ. دو زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
🎂🍹🍦کافه کتاب روان نویس!☕🍓🍫