چرا یک شبکه عرب‌زبان قدرتمند ایرانی نداریم؟!

به عنوان مثال در مورد همین رژیم آل سعود می‌توان کارهای بزرگی کرد اگر مسوولین در این حوزه واقعاً بخواهند کاری کنند، بسیار آسان و در دسترس خواهد بود. مخالفان و دشمنان رژیم سعودی در داخل و خارج از این کشور بسیار زیاد هستند و بسیاری از متفکران و نویسندگان عرب، روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه در کشورهای عربی و غیر عربی دشمن آل سعود به شمار می‌روند و به دلیل دیکتاتوری حاکم بر این کشور و رفتارهای ضد انسانی محمد بن سلمان ولیعهد آل سعود به راحتی می‌توان از آنها استفاده کرد. حتی در کشورهای غربی هم داشت بر آن این رژیم زیاد است و خیلی راحت می توان با کمترین هزینه بیشترین بهره برداری را کرد.

برای من به عنوان یک روزنامه نگار و کسی که بیش از دو دهه است که کارم در حوزه منطقه به ویژه کشورهای عربی است همواره این سوال وجود داشته آیا نظام جمهوری اسلامی در این مورد احساس بی‌نیازی می‌کند؟ که آخر می‌کرد پس چرا العالم و الکوثر را راه‌اندازی کرد؟ یا اینکه نمی‌تواند کاری کند یا سرانجام مانند بسیاری از جاهای دست‌هایی در کار است که مانع از ایجاد چنین شبکه تلویزیونی می‌شوند؟! اگر قرار است که در حوزه تلویزیون و رادیو کار نکنیم دست کم در حوزه فضای مجازی که سعودی‌ها در توییتر، فیس بوک و یوتیوب حضور فعالی دارند و از آنجا که این شبکه‌های اجتماعی بر خلاف ایران در آنجا مسدود نیست و دسترسی بیشتری نیز دارند این سوال وجود دارد که چرا ما در این زمینه اقدام نمی‌کنیم؟

ما طیف خبرنگاران و صاحب‌نظرانی که به زبان عربی تسلط داشته‌ و دارند زیاد داریم در ضمن دوستان خوبی در عراق، سوریه، لبنان یمن، الجزایر، مصر و سایر کشورهای عربی اسلامی داریم که می‌توانند در حوزه تولید محتوا و شناسایی افراد و گروه‌هایی که با آل‌سعود مخالف بوده و دشمنی دارند کمک کنند. اگر ما واقعاً می‌توانستیم یک شبکه تلویزیونی با همین نام «سعودی اینترنشنال» به زبان عربی راه اندازی کنیم و یک مدیر قابل و یک تیم فکری بسیار کارکشته که روزانه تحولات عربستان را رصد کرده و برای این تحولات تولید محتوای کاربردی کنند، گردآوری کنیم آنگاه خواهید دید که چگونه طرف سعودی به غلط کردن خواهد افتاد.

یادم می‌آید دو دهه پیش سفارت عربستان در همین تهران برای آن که دهان خبرنگاران را ببندد و کسانی که در مورد عربستان مطلب می‌نوشتند را وادار به سکوت کند به آنها کادوهای ۱۰۰ هزار دلاری می‌داد و حتی تعدادی را می‌شناسم که این کادوها را گرفتند و برای همیشه روزه سکوت گرفته و به کنج عافیت رفتند! سعودی‌ها سالانه میلیاردها دلار در حوزه رسانه هزینه می‌کنند و سال به سال به جای اینکه از این هزینه‌ها کم کنند به آن اضافه کرده و چون می‌دانند و ارزش رسانه را هم به خوبی درک می‌کنند (درست بر خلاف مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی که هر چه شد سر و ته رسانه را می‌زدنند) حاضرند برای ساکت کردن هر کسی که علیه آنها قلم‌فرسایی و صحبت می‌کند، دست به جیب شوند و به این نشان می‌دهد که آنها قدرت رسانه را می‌شناسند به شدت هم از آن واهمه دارند.

در ایران شبکه تلویزیونی العالم قرار بود زبان حکومت میان دوستداران انقلاب در کشورهای عربی باشد اما این شبکه به جای آن که سال به سال پیشرفت کند، پس‌رفت کرده و امروز به گونه‌ای شده که حتی در بهترین حالت و در بهترین برنامه‌هایش چند هزار مخاطب در کشورهای عربی ندارد؟! به نظر العالم باید تعطیل شود و یک شبکه تلویزیونی جدید با فکر و اندیشه جدید که از بدنه صدا و سیما هم جدا باشد تشکیل گردد، شبکه‌ای که با پول کافی، با به کار گرفتن خبرنگاران حرفه‌ای و داشتن برنامه دقیق و درست صدای جمهوری اسلامی در کشورهای عربی باشد و در برابر پروژه ایران هراسی دست به تولید محتوای مفید بزند. من سالها در شبکه العالم کار کرده‌ام و به خوبی با چم و خم آن آشنا هستم و بسیاری از مشکلات آن را هم از نزدیک میدانم، همان موقع هم به آقایان گفتم با این شبکه و با این دست فرمان راه به جایی نخواهید برد و فقط پولتان را هدر می‌دهید.

متاسفانه برخی فکر می‌کنند المیادین یا المنار یا دیگر که رسانه‌های عربی که با کمک، حمایت و لجستیک ایران ساخته و پرداخته شده اند می‌توانند چنین بار مسئولیتی را قبول کنند اما همین المیادین هم در ماجرای یمن وقتی سعودی‌ها تهدید کردند که پخش برنامه‌هایش را از روی ماهواره‌های عربی قطع خواهمگند کرد، فوراً کوتاه آمد و این نشان می‌دهد که ما باید در این حوزه هم فکری اساسی، حسابی و درست کنیم. یعنی تا زمانی که موفق به داشتن یک ماهواره مستقل در آسمان که بتواند کشورهای آسیای غربی و شمال آفریقا پوشش دهن، نشده‌ایم یا اینکه از ماهواره‌هایی استفاده کنیم که سعودی‌ها و دیگر کشورهای عربی نظارتی و فشاری بر آن نمی‌توانند وارد کنند ورود به ایجاد چنین شبکه تلویزیونی راه به جایی نخواهد برد.

به هر حال این فقط یک بخشی از دردیست که ما با آن مواجه هستیم، نوشتن و گفتن در مورد رسانه در ایران آب در هاون کوبیدن است، چرا که متاسفانه افسار کار دست افراد بسیار بسیار غیرمتخصص و البته بسیار بیشتر از بسیار مدعی است که اجازه بالندگی و رشد در حوزه رسانه کشور را نمی‌دهند. تا زمانی که صدا و سیما در ایران انحصاری بوده و رقابتی وجود نداشته باشد، مانند ایران خودرو و سایپا محصول درجه چندم و بنجل تحویل جامعه می‌دهند، شرکت‌های خودروساز ایرانی در سایه انحصار جان مردم را می‌گیرند و متاسفانه در حوزه رسانه‌ای نیز روح روان مردم ایران با برنامه‌های تکراری، بدون پشتوانه و بسیار سطحی آزرده شده و به این ترتیب دیگران با کمترین هزینه فکر مردم ایران را در اختیار گرفتند.

در کشور از پروژه نفوذ می‌گویند و از اینکه دشمن قصد دارد با استفاده از ابزار رسانه مردم را از حاکمیت ناامید کند، اما باید از مسوولانی که چنین حرف‌هایی می‌زنند پرسید که خود شما در این زمینه دقیقاً چه کرده‌اید؟ کدام برنامه مدون، درست، صحیح و قدرتمند را برای مقابل با این توطئه دشمن تاکنون اجرا کرده‌اید؟ آیا جز محدود کردن، جز بستن و جز تهدید و هشدار، یک بار یک جا یک کار درست حسابی کرده‌اید؟ متاسفانه بسیاری فکر می‌کنند جنگ فقط با گلوله و موشک و توپ و تانک است، اما جنگ حقیقی جنگ اندیشه‌ها و فکرهاست جایی که شبکه‌های مزخرف ترکیه سالانه میلیاردها دلار ارز از کشور ما خارج می‌کنند تا عده‌ای که توسط این شبکه‌ها شستشوی مغزی شده‌اند در شهرهای ترکیه آپارتمان بخرند و بعد هم هست و نیستشان به فنا برود.

به همین دلیل می‌توان گفت که داشتن یک شبکه مفید به زبان‌های دیگری که اثرگذار هم باشند نه فقط در حوزه سیاسی و امنیتی مهم ارزیابی می‌شود، بلکه در حوزه اقتصادی نیز اهمیت بسیار زیادی دارد. چه اینکه اگر ما می‌توانستیم با داشتن یک شبکه عربی، روسی، چینی یا حتی همین انگلیسی که فرصت‌های سرمایه گذاری و قابلیت‌های اقتصادی کشور را در هنگامه‌ای که وزارت خارجه و بخش اقتصادی آن فشل اندر فشل هستند معرفی کنیم، با ورود سالی چند میلیارد دلار سرمایه خارجی به کشور بخش بزرگی از هزینه‌ای که برای همین شبکه‌ها و رسانه‌ها در همه حوزه ها کرده‌ایم خود به خود جبران می‌گردد... اما آیا کسی هست که بخواهد در این زمینه با فکر اندیشه و آینده نگری نگاه کند؟

در مورد صدا و سیما چند سال پیش به دوستان پیشنهاد کردم که به جای داشتن یک صدا و سیمای دولتی و حکومتی چند صدا و سیمای دولتی لااقل داشته باشیم.... شما اجازه نمی‌دهید بخش خصوصی ورود کند و شبکه تلویزیونی داشته باشد، همین امکانات صدا و سیما را به سه قسمت تقسیم کنید تا بتوانند با همدیگر رقابت کرده، آگهی جذب کنند مخاطب را به سمت خود بکشانند چرا که مردم به شدت به دنبال ابتکار و فکر جدید هستند. به شبکه‌های خانگی و سریال‌های ساخته شده خارج از کنترل صدا و سیما نگاه کنید که مردم چه استقبالی از آنها می‌کنند! آیا این سریال‌ها را تلویزیون پخش می‌کند؟ اگر نگاهی واقع‌بینانه به سطح انتظار و درخواست مردم داشته باشیم و مدیریتی هوشمندانه حاکم باشد، متوجه می‌شوید که بسیاری از کارها را می‌توان با کمترین هزینه انجام داد، البته اگر آن «دست‌های مداخله‌گر» بگذارند و اگر کسی دلش برای این کشور و آینده آن بسوزد...