به سهنقطه معتادم...
چطور کتاب بخوانیم؟
کتاب را برداشته، باز کرده و شروع به مطالعه کنید. {شیخ ما}
اگر کتابخوان باشید یا کتابخوان نباشید با این سوال مواجه شدید که "چطور وقت میکنی انقدر کتاب بخونی؟" یا "چطور حوصلهت میگیره کتاب بخونی؟" یا ازت راهنمایی میخوان که "چطوری کتاب بخونیم؟"
من حدود 10 ساله که جدی کتاب میخونم... قبلش علاقهای بود و کم خواندنی هم بود... اما از یه جایی فهمیدم که نیاز دارم بیشتر بخونم... بیشتر بدونم... این احساس نیاز به خوندن و دونستن یه جایی یقهی هرکسی رو میگیره... و انتخاب اینکه بهش واکنش نشون بدی باخودته... (اگه اهل سریال فرندز باشید ارجاعتون میدم به فصل 4 قسمت 3، مواجهه جویی با مرد فروشنده دایرهالمعارف)... برای من این اتفاق توی دبیرستان بود... و شروع کردم به خواندن...
بیش از 500 کتاب توی ده سال!... برای خیلیها ممکنه عدد عجیب و دستنیافتنیای باشه... اما... باور بفرمایید آسونه!... به لطف گودریدز آمار همهی کتابهای این مدت رو دارم... حدود 121000 صفحه توی این مدت خوندم!... عدد بزرگیه نه؟!... نه!... چون اگه به تعداد روزهای این سالها تقسیمش کنید، میشه روزی 34 صفحه مطالعه... یعنی حدود 40 دقیقه مطالعه در روز!... یعنی هفتهای یک کتاب 240 صفحهای!... اینجوری که خوردش میکنی دیگه عدد بزرگ و عجیبی نیست... مدت زمان مطالعه هم چندان زیاد نیست... روزی کمتر از یک ساعت، مثل شوخیه!... اما چرا عدد آخر برای خیلیها عجیب و دست نیافتنیه؟... الان که خودم نگاه میکنم با خودم میگم تو اصلا هیچی نخوندی!!... روزی کمتر از یک ساعت؟ از خودم بیشتر انتظار داشتم... (البته که این عددا میانگینن)...
اما رازش، دوامشه!... پیوستگی و همیشه خوندن... روزهایی بوده که یک صفحه هم نخوندم و روزی هم بوده که بیشتر از 300 صفحه خوندم... ولی همیشه سعی کردم بخونم... رها نکردم کتاب رو
خب چجوری میخونی که خسته نمیشی؟
اول اینکه باید ذائقه خودتون رو بشناسید، و بر اساس اون کتاب انتخاب کنید... مثلا من داستان عاشقانه دوست ندارم و طرف اینجور داستانا نمیرم... راه پیدا کردنش هم که الان آسونه....تو اینترنت ریخته، یه همت جستجو میخواد... اگه بدونید چی دوست دارید راحت میتونید توی اون زمینه کتاب پیدا کنید و راحت هم مطالعه کنید... مگر آنجا که! نتونید از یه موراد خاص بگذرید... مثلا یه جایی قانع میشید که غرور و تعصب رو بخونید (در مورد خودم میگم!) یا بلندیهای بادگیر رو بخونی... اینا استثناس، شما قاعده رو بچسب...
دوم اینکه کتابی که اذیتت میکنه رو بذار کنار... با فرض انتخاب موضوعی درست طبق مورد اول، دلیل نمیشه که کتاب خوب باشه... فراوان کتاب مزخرف وجود داره... اگه مقداری از کتاب خوندی و دیدی کشش نداره و نمیتونی، خودتو خسته نکن، بذارش کنار!... یا واقعا کتاب بده، یا ترجمهش بده، یا روی مود الانت نیست، یا وقت خوندنش نیست... از کنار گذاشتن کتابا نترس... بذارش کنار به موقعش خودش میاد سراغت!... کتابهایی دارم که 5 - 6 ساله توی کتابخونهم خاک میخورن و با اینکه دوست دارم بخونمشون نمیرم سراغشون، چون میدونم الان وقتش نیست... مثلا فاوست رو 6 ساله دارم و نخوندم، خانواده تیبو خیلی بیشتر از ایناس که توی کتابخونه داره خاک میخوره... ولی میدونم که بالاخره میخونمشون... وقتش میرسه... و اینکه به زور نشینید پای کتاب... هروقت حوصلهش بود برید سراغش... ناراحت نمیشه!
سوم... چندتا کتاب رو با هم بخونید!... مگه میشه؟... بله میشه... من معمولا حداقل دوتا کتاب رو همزمان دارم... یکی با موضوع جدیتر و سختتر و یکی سادهتر... مثلا یه کتاب فلسفی با یه کتاب داستان... یه رمان با یه شعر... دو تا رمان... یه داستان کوتاه با یه کتاب تاریخ... و ازینجور ترکیبا!... این راه خوبیه که کتاب خستهتون نکنه و ازش زده نشید!... از یکی خسته شدین برید سراغ اون یکی... کتاب رو ترک نکنید... یه کتا برای توی راه، یه کتاب برای قبل از خواب، یه کتاب برای اوقات فراغت... سعی کنید متناسب با حالتون کتاب برای خوندن داشته باشید... نمیگم 24 ساعته تو فکر کتاب باشید.... خودم همونطور که دیدید در روز حدود یک ساعت مطالعه دارم و با این روش خیلی هم خوب پیش میرم و به همه کاری هم میرسم... کتاب الکترونیک (صوتی و epub) رو با اینکه دوست ندارم ولی برای مواقع رفت و آمد و سفر خوبن، سعی کنید امتحان کنید... خلاصه جای کتاب رو لابلای کارهای روزمرهتون باز کنید، سخت نیست... با همین خُردهخوانی بوده که من انقد خوندم و همه فکر میکنن که چه کار شاقی کردم!
چهارم، ریویو!... درباره کتاب فکر کنید... بعد از خوندن کتاب دربارهش هرچند کوتاه و درحد چند کلمه بنویسید... یا یه نفرو گیر بیارید باهاش درباره کتابی که خوندین حرف بزنید... ابزار مناسب؟ گودریدز!... یا حاشیهی کتاب، ته کتاب، یه دفترچه مخصوص، وبلاگ، شبکه اجتماعی... یه جایی گیر بیارید و حستون رو درباره کتاب بنویسید... اینکار هم انگیزه میده که با دقت بخونید، هم اینکه برای مراجعههای بعدی به کتاب با خوندن همون چندتا جمله یادتون میاد اون تو چه خبر بوده...
پنجم... پناه بر گودریدز!... سعی کنید از این ابزار استفاده کنید، آمار خوبی بهتون میده، جای خوبیه برای نگه داشتن روند کتابخونیتون... میتونید نظرات دیگران رو درباره کتابی که میخونید بدونید... کتابهای مشابه رو پیدا کنید... تکههایی از کتاب رو اونجا برای خودتون بنویسید... با کاربرای دیگه وارد تعامل و بحث درباره کتاب بشید... با زوایای دید مختلف نسبت به یک کتاب و موضع و آشنا میشید... خلاصه سرتون رو درد نیارم، هزار و یک خاصیت داره این سایت که حیفه ازش غافل بشید...
ششم نداره... کتاب خوندن کار سختی نیست... کار بیهودهای نیست... برای کتاب خوندن باید مسئلهش رو اول برای خودت حل کنی که بدونی خوندنش مفیده!... حاضر باشی یه حداقل وقتی براش بذاری (برای خودت در واقع)... از این سدها که گذشتی کار سادهایه... روضه نمیخونم... ولی بیشتر کسانی که ازین سوالا میپرسن، حاضر یک ساعت توی اینستا بالا و پایین کنن و دو ساعت کلش بازی کنن ولی دو صفحه کتاب نخونن... ینی اون کارها رو از کتاب خوندن مفیدتر میدونن... خب به اینا چیزی نمیشه گفت... تکلیفشون با خودشون مشخصه، حاضر نیست وقتشو پای کتاب هدر(!!) بده... اما شما یک بار دل به کار بدین، همهچی درست میشه!
بله کتاب خوندن به همون سادگیه که شیخ ما گفت... کتاب رو بردار و باز کن و بخون...
....
اینا که نوشتم شاید بیشتر به درد کسی میخوره که کتاب میخونه ولی نه همیشه، گاه به گاهی که حوصله کنه و وقت داشته باشه... سالی دو سه تا... ینی کتاب خوندن مسئلهش نیست ولی بدش نمیاد گاهی دمی به خمره بزنه... اما شاید با این کارا بشه دائمالخمرش کرد! برای کتاب نخونها هم خواهم نوشت!
پیشتر هم اینجا دربارهی کتاب نوشتم: کتابخواری یک و کتابخواری دو
مطلبی دیگر از این انتشارات
عقايد يك دلقك
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی و نقد کتاب: حرمسرای قذافی
مطلبی دیگر از این انتشارات
برشی از کتاب چگونه کتاب بخوانیم